نزول سوره هل أتی

بیان مختصر نزول سوره هل أتی

در سال ششم هجرى، امام حسن و امام حسين علیهماالسلام بيمار مى‏شوند. پيامبر صلی الله علیه وآله با جمعی از اصحاب از امام حسن و امام حسين علیه السلام عيادت مى‏كنند و به اميرالمؤمنين علیه السلام مى‏فرمايند: اگر برای فرزندانت نذرى كنى، خداوند آن ها را شفا خواهد داد.
اميرالمؤمنين علیه السلام فرمودند: سه روز برای شفاى آن ها روزه خواهم گرفت. حضرت زهرا علیهاسلام نيز همان نذر را نيّت كردند. امام حسن و امام حسين علیهالسلام و فضّۀ خادمه نيز گفتند: ما هم سه روز، روزه خواهيم گرفت. چیزی نگذشت که خداوند آنان را شفا داد و آن ها شروع به روزه گرفتن كردند.
حضرت على علیه السلام از يكى از همسايگان مقدارى جو قرض گرفتند و حضرت زهرا علیهاسلام با دست خود یک سوم آن جوها را آرد كردند. و آردها را خمير كرده و پنج قرص نان پخته و براى افطار در سفره قرار دادند.
هنگام افطارمسكينى در خانه را زد و تقاضاى كمك كرد. آنان یکی پس از دیگری نان‏های خود را به مسكين دادند و تنها با آب افطار كردند.
روز دوّم حضرت زهرا علیهاسلام يك سوم ديگر از آردها را خمير كرده و نان پختند. هنگام افطار يتيمى به درِ خانه ایشان آمد و تقاضای کمک کرد. حضرات نان‏ها را به يتیم دادند و خود با آب افطار كردند.
روز سوّم نیز همان اتّفاقات افتاد و هنگام افطار اسيرى آمد و همان تقاضا را كرد و آنان تنها غذاى خود یعنی همان نان ها را به او دادند وباز با آب افطار نمودند!
حضرت علی علیه السلام همراه با امام حسن و امام حسين علیه السلام پس از آن سه روز در حالى كه آنان از گرسنگى مى‏لرزيدند، روز 25 ذی الحجّه بود که خدمت پيامبر صلی الله علیه وآله رسيدند. پيامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: براى من سخت است که شما را به اين حالت ببينم. آنگاه پیامبر با آنان همراه شده به خانه ایشان رفتند و دیدند حضرت زهرا علیهاسلام که چشمانش از گرسنگى فرو رفته بود در محراب عبادت ایستاده است!
پيامبر صلی الله علیه وآله ایشان را مورد محبت قرار دادند. آن گاه جبرئيل نازل شد و به پیامبر اکرم از طرف خدا با داشتن چنین خاندانی تبریک گفت؛ و آیات سوره «دهر» (که نام دیگر آن سوره «انسان» و نام سوّمش سوره «هل أتی» است) را تقدیم پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نمود و برایش قرائت کرد و آنگاه ظرفى پُر از غذاى بهشتى از آسمان برای ایشان آورده شد و آن ها ميل کردند! علّامه امینی در الغدیر این حدیث را به قول 34 نفر از علمای معروف اهل سنّت مستند فرموده است!
خدای متعال در این سوره از اهلبیت علیهم السلام بسیار تجلیل و تعریف نموده و از آنان با عنوان ابرار، یعنی خوبان خدا و عباد الله، یعنی بندگان خالص خدا یاد کرده است و مخالفينِ ايشان را كافر نامیده و از کارِ با اخلاص و پر زحمت ایشان بسیار تمجید نموده و همه نعمت های بهشتی و مقامات رفیع آن را به اهل بیت علیهم السلام وعده داده است.
همۀ مفسِّرین شیعه و جمع زیادی از مفسِّرین اهل سنّت معترف اند که هجده آیۀ این سوره مبارکه بلکه بیشتر آیات آن در مدینه و دربارۀ این واقعه و در حق اهل بیت علیهم السلام نازل شده است .

بیان تفصیلی نزول سوره هل أتی

يكى از وقايعى كه در روز بيست و پنجم ذى الحجه اتفاق افتاده و فضيلتى عظيم را براى اهل بيت عليهم‏السلام رقم زده است نزول سوره انسان است.

بيمارى حسنين عليهماالسلام  
در سال ششم هجرى، امام حسن و امام حسين عليهماالسلام بيمار مى‏شوند. پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله از امام حسن و امام حسين عليهماالسلام عيادت مى‏كنند و به اميرالمؤمنين عليه‏السلام مى‏فرمايند اگر در مورد فرزندانت نذرى كنى خداوند آنها را شفاء خواهد داد.
اميرالمؤمنين عليه‏السلام فرمودند: سه روز به شكرانه‏ى شفاى آنها روزه خواهيم گرفت. حضرت زهرا عليهاالسلام نيز همان نذر را نيت كردند. امام حسن عليه‏السلام و امام حسين عليه‏السلام نيز كه كودك بودند، گفتند: ما هم سه روز، روزه خواهيم گرفت. خداوند آنان را شفا داد و آنها از روز بعد، شروع به روزه گرفتن كردند.
افطار… فقط با آب !
روز اول كه روزه گرفتند امير المؤمنين عليه‏السلام ديد در خانه غذايى براى افطار ندارند، لذا نزد   يكى از همسايه‏هايشان به نام «شمعون» ـ كه يهودى بود و شغل پشم ريسى داشت ـ رفت و به او گفت: «مقدارى پشم به ما بده تا همسرم فاطمه آنها را بِريسد و در عوض آن جو به ما بده». او نيز قبول كرد.
امير المؤمنين عليه‏السلام پشم‏ها را نزد حضرت فاطمه عليهاالسلام آورد، ايشان نيز خوشحال شده و يك سوم از پشم‏ها را ريسيدند و سپس مقدارى از جوها را برداشته و آرد نمود و پنج عدد نان پخت، براى هر نفر يك عدد نان .
هنگام غروب امير المؤمنين عليه‏السلام نماز مغرب را به جماعت در مسجد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله خواند و به منزل آمد. سفره افطار پهن بود، همگى دور آن نشستند.
امير المؤمنين عليه‏السلام همين كه خواست اولين لقمه را بردارد و ميل كند شخص مسكينى درب خانه‏شان را زد و گفت: «اى اهل بيت محمّد، سلام بر شما، منمسكينى از مسكين‏هاى مسلمانان هستم و گرسنه‏ام، از آنچه خود مى‏خوريد به من هم بدهيد تا خداوند به شما از غذاهاى بهشتى عوض دهد».
اميرالمؤمنين عليه‏السلام هنگامى كه صداى او را شنيد لقمه‏اش را زمين گذارده و با خواندن اشعارى از همسرش فاطمه عليهاالسلام خواست تا غذاها را به مسكين دهد. ايشان نيز قبول نموده و تمامى نان‏هايى كه در سفره بود را به او دادند، و همگى آن شب را با آب خالى افطار نموده و با همان وضع فردا را روزه گرفتند.

روز دوم فاطمه زهرا عليهاالسلام ثلث ديگر پشم‏ها را ريسيدند و سپس مقدارى ديگر از جوها را برداشته و آرد كردند، و همانند روز گذشته پنج عدد نان پختند. امير المؤمنين عليه‏السلام هنگامى كه نماز مغرب را خواند به منزل آمد و همگى
دور سفره افطار جمع شدند، و هنگامى كه خواستند اولين لقمه را ميل كنند،يتيمى درب خانه را زد و گفت: «اى اهل بيت محمّد، سلام بر شما، من يتيمى از يتيم‏هاى مسلمانان هستم و گرسنه‏ام، از غذاهاى خود به من بدهيد تا خداوند
از غذاهاى بهشتى به شما عوض دهد». ايشان نيز مانند شب گذشته تمامى نان‏ها را به او دادند و آن شب را نيز با آب خالى افطار نموده، و فردا را با همان حالت روزه گرفتند.
روز سوّم حضرت زهرا عليهاالسلام بقيّه پشم‏ها را ريسيدند و سپس جوهاى باقى مانده را آرد نموده و نان پختند و مانند دو شب گذشته دور سفره افطار جمع شدند. هنگامى كه خواستند اولين لقمه را بخورند، اسيرى از اُسراى مشركان
درب را زد و درخواست غذا نمود. آنها نيز مانند دو شب گذشته تمامى غذايشان را به او دادند.

نزول سوره هل أتى
فردا صبح امير المؤمنين عليه‏السلام با فرزندانشان امام حسن و امام حسين عليهماالسلام نزد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله آمدند در حالى كه آن دو فرزند از شدّت گرسنگى مى‏لرزيدند.
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بسيار ناراحت شد و با هم به خانه امير المؤمنين عليه‏السلام آمدند و ديدند حضرت فاطمه عليهاالسلام در محراب عبادتشان هستند ولى از شدّت گرسنگى شكم مباركشان به پشتشان چسبيده و چشمانشان در سر فرو رفته است. در اين هنگام امين وحى جبرئيل عليه‏السلام نازل شد و سوره «هل أتى» را در وصف ايشان
آورد و اين فضيلت براى هميشه در قرآن ثبت شد:
(و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و أسيرا. انما نطعمكم لوجه اللّه‏ لا نريد منكم جزاء و لا شكورا. انا نخاف من
ربنا يوما عبوسا قمطريرا. فوقاهم اللّه‏ شر ذلك اليوم و لقاهم نضرة و سرورا. و جزاهم بما صبروا جنة و حريرا. متكئين فيها على الارائك لا يرون فيها شمسا و لا زمهريرا)
در راه دوستى خدا به فقير و يتيم و اسير طعام مى‏دهند. آنها مى‏گويند: فقط براى رضاى خدا به شما
غذا مى‏دهيم و هيچ پاداش و تشكرى از شما نمى‏خواهيم. ما از قهر پروردگار خويش مى‏ترسيم در روزى كه از رنج و سختى آن، رخسار خلق درهم و غمگين است. خدا نيز آنان را از شر و فتنه آن روز محفوظ داشت و به ايشان روى خندان و دل شادان عطا نمود، و در پاداش صبرشان باغ بهشت و لباس حرير بهشتى به آنان عنايت كرد. در آنجا بر تخت‏ها تكيه مى‏زنند و نه آفتابى سوزان و نه سرماى زمهرير مى‏بينند.

برخى اسانيد نزول سوره هل أتى در شأن امير المؤمنين عليه‏السلام و اهل بيت عليهم‏السلام
عبارت است از:

امالى (صدوق) 329 ـ 330. مناقب آل ابى طالب ج 3 ص 147 ـ 149. تفسير قمى
ج 2 ص 398 ـ 399. مجمع البيان ج 10 ص 210. نور الثقلين ج 5 ص 470. الخرائج و
الجرائح ج 2 ص 539. كشف الغمة ج 1 ص 169. تفسير فرات ص 526. اقبال الاعمال
ج 2 ص 376. العمدة (ابن بطريق) ص 348. مناقب خوارزمى ص 271.

بیان داستانی نزول سوره هل أتی

اين خانه، خانه نااميدى نيست

اين توفيقى است كه خدا به من داده كه تا به حال بيست سفر به مدينه رفته‏ام، همه اين سفرها با عنوان خدمتگزارى حاجيان بوده است و من نمى‏دانم چگونه شكر خدا را به جا آورم.
هر سفر كه به مدينه مى‏روم، سعى مى‏كنم ساعتى را در يكى از نخلستان‏هاى آنجا سپرى كنم. قدم گذاشتن در نخلستان‏ها حسّ عجيبى دارد، شايد علّت آن، اين است كه نخلستان، مرا به گذشته‏هاى دور مى‏برد، شهر مدينه كه پر از هتل و ساختمان شده است، براى همين وقتى قدم در نخلستان مى‏گذارم، گويى به صدها سال قبل باز مى‏گردم و به جستجوى گمشده خويش مى‏پردازم.
امشب هم به نخلستان آمده‏ام، در گوشه‏اى خلوت كرده‏ام، ماه در آسمان است، هوا صاف است، نسيم خنكى مى‏وزد، من كنار نخلى در تاريكى نشسته‏ام.
حسّى عجيب به سراغم مى‏آيد، كامپيوترهمراه (لپ تاپ) را روشن مى‏كنم و شروع به نوشتن مى‏كنم، به راستى من كجا هستم؟ اينجا چه مى‏كنم؟ بايد به تاريخ سفر كنم، به سال ششم هجرى…
* * *
صدايى به گوشم مى‏رسد، يكى دارد آيات قرآن را مى‏خواند، اين صدا از كجاست؟ صداى آب هم مى‏آيد. از جا برمى‏خيزم، جلو مى‏روم، يكى در اينجا از چاه آب مى‏كشد، درختان خرما را آبيارى مى‏كند. سطل آب را داخل چاه مى‏اندازد و آن‏را بالا مى‏كشد و آب را پاى نخل‏ها مى‏ريزد.
او على عليه‏السلام است كه در دلِ شب اين‏گونه كار مى‏كند، سال ششم هجرى است، وضع اقتصادى مسلمانان خوب نيست، امسال باران كم آمده است و خشكسالى است، على عليه‏السلام هم كه از مال دنيا بهره زيادى ندارد، او به اينجا آمده است تا اين نخلستان را آبيارى كند و در مقابل مقدارى جو به عنوان مزد خود بگيرد.
على عليه‏السلام امشب تا صبح اين نخلستان را آبيارى مى‏كند، او خدا را شكر مى‏كند كه خدا حسن و حسين عليهماالسلام را شفا داد و ديگر وقت آن است كه او به نذر خود وفا كند. چند روز پيش حسن و حسين عليهماالسلام بيمار شدند، على عليه‏السلام نذر كرد كه اگر خدا فرزندانش را شفا دهد، روزه بگيرد، شكر خدا حسن و حسين عليهماالسلام خوب شدند، او فردا مى‏خواهد روزه بگيرد، فاطمه هم فردا را روزه مى‏گيرد، در خانه على عليه‏السلام، خدمتكارى به نام «فضّه» زندگى مى‏كند، او هم تصميم گرفته است فردا روزه بگيرد.
على عليه‏السلام با قدرت هر چه تمام‏تر از اين چاه آب مى‏كشد و درختان را آبيارى مى‏كند، صبح كه فرا برسد، صاحب نخلستان به اينجا خواهد آمد، او وقتى ببيند كه على عليه‏السلام همه نخلستان را از آب سيراب كرده است، مزد او را خواهد داد. على عليه‏السلام خوشحال است كه غروب فردا بر سر سفره آنان غذايى خواهد بود.
* * *
ساعتى است كه آفتاب طلوع كرده است، اكنون على عليه‏السلام با دست پر به خانه مى‏رود، در دست او مقدارى جو است، فكر مى‏كنم با اين قدار جو مى‏توان پنج قرص نان پخت.
وقتى او به خانه مى‏رسد، فاطمه عليهاالسلام به استقبال على عليه‏السلام مى‏آيد، وقتى على عليه‏السلام نگاهى به فاطمه عليهاالسلام مى‏كند، همه خستگى او برطرف مى‏شود.
ساعتى بعد فاطمه عليهاالسلام كنار آسياب دستى مى‏نشيند و مشغول آسياب كردن مى‏شود تا با تهيّه آرد بتواند نان بپزد.
* * *
نزديك اذان مغرب است، على عليه‏السلام به مسجد رفته است، بلال، اذان مغرب را مى‏گويد، همه پشت سر پيامبر نماز مى‏خوانند. على عليه‏السلام بعد از نماز به خانه مى‏آيد، فاطمه عليهاالسلام سفره افطار را پهن كرده است، همه اهل خانه (على، فاطمه، حسن، حسين، فضّه) گرد سفره مى‏نشينند.
به سفره على عليه‏السلام نگاه مى‏كنم، يك ظرف آب و پنج قرص نان!!
همه منتظرند تا على عليه‏السلام دست به سفره ببرد، على عليه‏السلام دست دراز مى‏كند تا نان را بردارد كه ناگهان صدايى به گوش مى‏رسد: «سلام بر شما اى خاندان پيامبر! من فقيرى مسلمان هستم، از غذاى خود به من بدهيد كه من گرسنه‏ام».
على عليه‏السلام نگاهى به فاطمه عليهاالسلام مى‏كند، از فاطمه‏اش اجازه مى‏گيرد، فاطمه عليهاالسلام لبخند رضايت مى‏زند، حسن و حسين عليهماالسلام و فضّه هم با لبخندى رضايت خود را اعلام مى‏كنند، على عليه‏السلام نان‏ها را برمى‏دارد و به سوى در خانه مى‏رود و نان‏ها را به فقير مى‏دهد.
اهل اين خانه با آب خالى افطار مى‏كنند، آنان امشب گرسنه مى‏مانند.
* * *
فردا شب بار ديگر همه سر سفره نشسته‏اند، على عليه‏السلام امروز مقدارى جو به خانه آورده است و فاطمه عليهاالسلام آن‏را آسياب كرده و با آن نان پخته است. به سفره فاطمه عليهاالسلام نگاه كن باز يك ظرف آب و پنج قرص نان!
على عليه‏السلام بسم اللّه‏ مى‏گويد و دست مى‏برد تا نان را بردارد كه ناگهان صدايى به گوش مى‏رسد: «سلام بر شما اى خاندان پيامبر! من يتيم هستم، پدرم در راه اسلام شهيد شده است. به من غذايى بدهيد».
بار ديگر على عليه‏السلام به همه نگاه مى‏كند، همه لبخند رضايتى بر لب دارند، على عليه‏السلام نان‏ها را برمى‏دارد و به در خانه مى‏رود و به آن يتيم مى‏دهد. امشب نيز اهل اين خانه با آب خالى افطار مى‏كنند.
* * *
شب سوم است، همه سر سفره نشسته‏اند، على عليه‏السلام امروز نيز مقدارى جو به خانه آورده است و فاطمه با آن نان پخته است. همه سر سفره نشسته‏اند كه صدايى به گوش مى‏رسد: «سلام بر شما اى خاندان پيامبر! من اسير هستم! گرسنه‏ام، از غذاى خود به من بدهيد».
در خانه ديگر هيچ چيزى يافت نمى‏شود، اهل اين خانه از صبح تاكنون هيچ نخورده‏اند، اين كه به در خانه آمده است، اسيرى است كه بت‏پرست است، به راستى على عليه‏السلام چه خواهد كرد؟
اهل اين خانه هرگز كسى را نااميد از در خانه خود بازنمى‏گردانند، آن‏ها همگى كريمند.
على عليه‏السلام نان‏ها را در دست مى‏گيرد آن‏را به اسير مى‏دهد و به داخل خانه برمى‏گردد. امشب نيز اهل اين خانه گرسنه مى‏مانند.
* * *
امشب على عليه‏السلام سر خود را پايين مى‏گيرد، كاش چيز ديگرى در اين خانه يافت مى‏شد، تنها چيزى كه در اين خانه پيدا مى‏شود، سفره خالى است.
به خدا هيچ‏كس نمى‏تواند بزرگى اين خانه كوچك را به تصوير بكشد. فرشتگان مات و مبهوت اين صحنه‏اند، آن‏ها مى‏دانند كه هرگز ديگر شاهد چنين منظره‏اى نخواهند بود. اين اوج ايثار است. اوج مردانگى است. غذاى خود و خانواده‏ات را به بت‏پرست بدهى، زيرا او به تو پناه آورده است، اين اوج انسانيّت است! آرى، فرشتگان اكنون مى‏فهمند كه چرا خداوند از آنان خواست كه به آدم سجده كنند. آن‏ها امشب به سجده خود افتخار مى‏كنند!
درست است كه در اين خانه غذايى يافت نمى‏شود؛ امّا فاطمه عليهاالسلام با لبخندش براى على عليه‏السلام بهشتى ساخته است. بهشتى كه على عليه‏السلام آن را با بهشت خدا هم عوض نمى‏كند. فاطمه عليهاالسلام بهشت على عليه‏السلام است.
* * *
صبح روز بيست و پنجم ذى‏الحجّه فرا مى‏رسد، صداى در خانه مى‏آيد، پيامبر به ديدار اهل اين خانه آمده است، فاطمه نماز مى‏خواند، پيامبر با يك نگاه همه چيز را مى‏فهمد، اثر گرسنگى را در آنان مى‏يابد. نگاهى به آسمان مى‏كند و دعا مى‏كند.
جبرئيل نزد پيامبر مى‏آيد و به او مى‏گويد: اى محمّد! خدا در مقام خاندان تو، اين سوره (سوره هل أتى يا سوره انسان) را نازل كرده است:
بِسْمِ اللّه‏ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ هَلْ أَتَى عَلَى الاْءِنسَـنِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْـٔا مَّذْكُورًا …إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا…وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا ….
آيا زمانى طولانى بر انسان نگذشت كه او هيچ چيزى نبود و از او هيچ ياد و نشانى به ميان نبود؟
ما انسان را آفريديم و او را بينا و شنوا قرار داديم و راه سعادت و گمراهى را به او نشان داديم. ما براى كسانى كه كفر ورزند عذابى دردناك آماده كرده‏ايم.
در روز قيامت، مؤنان از آب گوارا سيراب خواهند شد كه با عطر خوشى آميخته است، فقط آنان از آن چشمه مى‏نوشند، آنان كسانى هستند كه به نذر خود وفا مى‏كنند و از روز قيامت در هراس هستند و غذاى خود را به فقير و يتيم و اسير مى‏دهند در حالى‏كه خودشان به آن نيازمند هستند، آنان اين كار را به خاطر خدا انجام مى‏دهند و هرگز انتظار پاداش و سپاس از ديگران ندارند… و خدا هم به آنان بهشت خويش را ارزانى مى‏دارد…
لبخندى بر چهره پيامبر مى‏نشيند و چنين مى‏گويد: «خدا به شما نعمتى داده است كه هرگز تمامى ندارد، بر شما مبارك باد اين مقامى كه خدا به شما داده است، خوشا به حال شما كه خدا از شما راضى است و شما را به عنوان بندگان برگزيده خود انتخاب نمود. خوشا به حال كسى كه با شما باشد زيرا خدا به شما مقام شفاعت را داد».
اكنون موقع آن است كه دعاى پيامبر مستجاب شود، فرشتگان از آسمان كاسه غذايى را مى‏آورند، كاسه بزرگى كه به اندازه پنج نفر غذا در آن است. بوى غذاى بهشتى همه جا مى‏پيچد، گويا اين غذا آب‏گوشت است و گوشت زيادى در آن يافت مى‏شود، همه سر سفره مى‏نشينند و از آن غذا مى‏خورند و سير مى‏شوند.
پيامبر، خدا را شكر مى‏كند كه همانگونه كه مريم عليهاالسلام در دنيا از غذاى بهشتى ميل كرد، خاندان او هم از غذاى بهشت ميل مى‏كنند.
* * *
به راستى آن كاسه بهشتى كجاست؟
آن كاسه اكنون نزد امام‏زمان عليه‏السلام است، وقتى او ظهور كند، آن كاسه را آشكار مى‏كند و با آن غذا ميل خواهد كرد.

بیان دانش آموزی نزول سوره هل أتی

غذایی از بهشت برای خانواده ای بهشتی

حضرت زهرا سلام الله علیها از این که فرزندانش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را در بستر بیماری  می دید،خیلی ناراحت بود. همه نگران بودند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و چند نفر از اهالی مدینه به عیادت امام حسن و امام حسین علیهما السلام آمدند.پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت علی علیه السلام پیشنهاد داد برای شفای بچه ها روزه بگیرند.قرار شد اگر حال بچه ها خوب شد،سه روز روزه بگیرند.خدا نذر امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت زهرا علیهاالسلام را قبول کرد.حال امام حسن و امام حسین علیهما السلام خوب شده بود.حالا وقت آن بود که به قرارشان عمل کنند.
روز اولی بود که بچه ها هم همراه پدر و مادرشان روزه می گرفتند؛فضه،خادم خانه هم همراه آن ها روزه گرفت.برای افطار حضرت علی علیه السلام از یکی همسایه ها مقداری جو گرفت و قرار شد دربرابر آن حضرت زهرا سلام الله علیها مقداری پشم برای آن همسایه نخ کند.
حضرت زهرا سلام الله علیها مقداری از جوها را آرد کرد و چند تا نان برای افطاری پخت.
بعد از نماز همه دور سفره ی افطار نشستند؛سفره بسیار ساده بود.چند تا نان تازه و یک ظرف آب.هنوز دست به نان ها نبرده بودند که در به صدا در آمد.صدایی از پشت در به گوش  می رسید؛اهل بیت رسول خدا! مسکینی هستم؛به من کمک کنید.
نگاه همه به نان ها افتاد.نان ها را جمع می کنند و برای مسکین می برند.
روز دوم موقع افطار باز در به صدا درمی آید.این بار یتیمی بود که در را می کوبید و کمک می خواست.ظاهرا روزه داران باید شب دوم هم با آب افطار کنند.
روز سوم در حالی  روزه می گیرند که دو روز اهل خانه غذایی جز آب نخورده  بودند.در خانه ی علی علیه السلام باز به صدا درمی آید.صدا،صدای اسیری است که از اهل خانه غذا می خواست.قرار نیست کسی از در این خانه ناامید برگردد.شب سوم هم نان ها را جمع می کنند.چشمان اسیر گرسنه ازخوشحالی برق می زند.اهل خانه شب سوم هم گرسنه می خوابند… .
صبح می شود؛در خانه چیزی برای خوردن نیست.کسی در را به آرامی می کوبد.پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به دیدار اهل خانه آمده است.علی علیه السلام از این که چیزی برای پذیرایی نیست،ناراحت است.بچه ها تا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را می بینند،به سوی پدربزرگ می دوند.پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با مهربانی آن ها را به آغوش می گیرد.از رنگ و روی امام حسن و امام حسین علیهما السلام معلوم است که خیلی گرسنه اند.اشک از چشمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سرازیرمی شود.حضرت زهرا سلام الله علیها به عبادت ایستاده است.ظاهرا از خدا می خواهد تا شرمنده ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نشوند.
جبرئیل از آسمان نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می آید و سوره ی «انسان» را می خواند.او برای اهل خانه ظرف غذایی از بهشت آورده است.
جبرئیل لبخند را مهمان لبان حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام می کند.
نکات:
ازخودگذشتگی و بخشش، اخلاق همیشگی اهل بیت علیهم السلام است.آن ها کسی را ناامید برنمی گردانند.
2-در سوره«انسان» خداوند از بهشتی بودن حضرت زهرا سلام الله علیها و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خبر داده است؛پس اهل بیت علیهم السلام در پیروی از امامشان اشتباه نکرده اند؛باید دید حضرت زهرا سلام الله علیها پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چه کسی را امام می دانستند؟علی علیه السلام یا دیگران را؟
3-فضه برای سلامتی امام حسن و امام حسین علیهماالسلام از23تا25ذی حجه سه روز روزه گرفت.چه خوب است ما هم برای سلامتی امام زمان مان این روزها روزه بگیریم.
4-کمک اهل بیت علیهم السلام به دیگران تنها برای خشنودی خدا است و بی منت.خداوند دستور به همراهی با کسانی داده است که همواره برای رضای خدا قدم برمی دارند.
 
برخى اسانيد نزول سوره هل أتى در شأن امير المؤمنين عليه‏السلام و اهل بيت عليهم‏السلام
عبارت است از:

امالى (صدوق) 329 ـ 330. مناقب آل ابى طالب ج 3 ص 147 ـ 149. تفسير قمى
ج 2 ص 398 ـ 399. مجمع البيان ج 10 ص 210. نور الثقلين ج 5 ص 470. الخرائج و
الجرائح ج 2 ص 539. كشف الغمة ج 1 ص 169. تفسير فرات ص 526. اقبال الاعمال
ج 2 ص 376. العمدة (ابن بطريق) ص 348. مناقب خوارزمى ص 271.

پیوند مهدوی نزول سوره هل أتی

بچه یتیم های امام زمان علیه السلام

اگر یک روز آب شهر قطع شود،مردم سرگردان و نگران در پی آب می روند تا مشکل قطعی آب حل شود.اگر وسیله ای گم کنیم،مدت ها برای یافتنش می گردیم.اما سالها است که اماممان غائب است و به فکر ظهورش نیستیم.اگر با خود خلوت کنیم،می بینیم: ما هم شبیه آن نیازمند هستیم.ما تشنه هستیم؛تشنه ی امام.
چون دست نوازشگرش را بر سرمان حس نمی کنیم و امام، این پدر مهربان مان را نمی بینیم،یتیم هستیم و محتاج نگاهِ پدر.خود را که در بندِ گناه می بینیم،می فهمیم اسیر شیطان شده ایم و سخت محتاج یک نفر که آزادمان کند.
بیایید برویم در خانه ی امام زمان مان را بکوبیم و بگوییم:مسکینیم و یتیم و اسیر. او کسی را ناامید برنمی گرداند.

آیات و روایات مربوط به نزول سوره هل أتی

آیات
سوره ی انسان(هل اتی)
وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً (8)
إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً (9)
إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً (10)
فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً (11)
وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَريراً (12)
مُتَّكِئينَ فيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فيها شَمْساً وَ لا زَمْهَريراً (13)

روایات

تفسير قمى ج 2 ص 398 ـ 399.
قَوْلُهُ‏ وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً
فَإِنَّهُ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‏ كَانَ عِنْدَ فَاطِمَةَ علیها سلام شَعِيرٌ فَجَعَلُوهُ عَصِيدَةً، فَلَمَّا أَنْضَجُوهَا وَ وَضَعُوهَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ جَاءَ مِسْكِينٌ، فَقَالَ الْمِسْكِينُ رَحِمَكُمُ اللَّهُ- أَطْعِمُونَا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ، فَقَامَ عَلِيٌّ علیه السلام فَأَعْطَاهُ ثُلُثَهَا، فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ يَتِيمٌ فَقَالَ الْيَتِيمُ رَحِمَكُمُ اللَّهُ- أَطْعِمُونَا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ، فَقَامَ عَلِيٌّ علیه السلام فَأَعْطَاهُ ثُلُثَهَا الثَّانِيَ، فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ أَسِيرٌ فَقَالَ الْأَسِيرُ يَرْحَمْكُمُ اللَّهُ- أَطْعِمُونَا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ- فَقَامَ عَلِيٌ‏علیه السلام فَأَعْطَاهُ الثُّلُثَ الْبَاقِيَ، وَ مَا ذَاقُوهَا- فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِمْ هَذِهِ الْآيَةَ إِلَى قَوْلِهِ‏ وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ‏علیه السلام وَ هِيَ جَارِيَةٌ فِي كُلِّ مُؤْمِنٍ فَعَلَ مِثْلَ ذَلِكَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَل‏

رسانه های مربوط به نزول سوره هل أتی

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *