معرفی سدالابواب

يكى از وقايعى كه در روز نهم ذى الحجه  اتفاق افتاده و برگ زرينى از فضايل امير المؤمنين عليه‏السلام را رقم زده، «سد الابواب» است.

پيامبر اكرم صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله فرمودند: «إنّ اللّه‏ تعالى أمَرَهُم بِسَدِّ الأبواب و استثنا منهم رسوله و أنتم نفس رسول اللّه‏»
ماجراى سدّ الابواب از فضائلى است  كه به صورت قطعى و متواتر از شيعه و سنّى نقل شده است.
مرحوم مجلسی وقوع آن را در نهم ذى الحجّه دانسته است.
در زمان رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله وقتى كه مسجد النبى ساخته شد عده اى از اصحاب و بنى‏ هاشم خانه‏ ى خود را به گونه‏ اى ساختند كه يك درب آن به مسجد باز مى ‏شد تا بتوانند سريع ‏تر به مسجد بيايند و گاهى هم بدون طهارت وارد مى‏ شدند تا اين كه در اين روز از طرف خداوند دستور آمد همه درهايى كه به مسجد باز بود مسدود شود جز خانه ‏هاى پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله و امير المؤمنين عليه‏ السلام.  وقتى مردم علت را از حضرت سؤال كردند، رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله فرمود: «من از نزد خودم چنين كارى نكردم، بلكه دستور الهى را اطاعت كردم».

درخواست اصحاب
بعضى از اصحاب پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله اصرار كردند كه پنجره ‏اى يا روزنه ديدى به مسجد داشته باشند، ولى پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله اجازه نداده و فرمودند:  «قسم به آن كه جانم به دست اوست من شما را خارج نكردم و او را وارد ننمودم، بلكه خداوند او را وارد و شما را خارج نمود».
سپس فرمودند: «اگر اهل آسمان و زمين بغض على را داشته باشند خداوند آنان را هلاك مى‏ نمايد، مقام على عظيم است. اگر حب على در نامه اعمال كسى باشد افزون می شود و اگر بغض على در نامه اعمال كسى باشد بر حسناتش ترجيح پيدا مى‏ كند و او را هلاك مى‏ كند».

سخن منافقين
مؤمنين به اين كار پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله كه از طرف خداوند بود ايمان آوردند و قبول نمودند ولى منافقين خشمگين شدند و قبول نكرده گفتند: «آيا نمى‏ بينيد محمد هميشه پسر عمويش را بر كرامت‏ ها اختصاص مى‏ دهد و ما را از آنها محروم مى‏ دارد. به خدا قسم، اگر در حال حياتش از او پيروى نماييم حتما بعد از وفاتش مخالفت خواهیم کرد».

اين مسئله را تمامى مسلمانان شاهد بودند و ديدند كه چگونه حضرت على عليه‏ السلام بر ديگر صحابه حتى كسانى كه مسن‏ تر بودند يا اشخاصى كه با پیامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله نسبت خويشاوندى داشتند برترى يافت.

– پيامبر اکرم صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله درادامه سدّ الابواب فرمودند كه اين ماجرا شبيه ماجراى موسى و هارون است كه موسى مأمور شد مسجدى بسازد كه هيچ كس در آن بيتوته نكند مگر هارون و ذرّيّه‏ ى هارون، پس حضرت هارون هر ويژگى كه دارد حضرت على عليه ‏السلام هم آن را دارند.
– علامه مجلسى رحمه‏ الله مى ‏فرمايد: اين واقعه براى نشان دادن شايستگى‏ هاى اميرالمؤمنين عليه ‏السلام براى خلافت بعد از پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله است. چون حتى حمزه سيدالشّهداء را با آن سنّ بالا و مرتبه عظيم از اين امتياز محروم كردند.

– نافع گويد از پسر عمر پرسيدند بعد از پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله چه كسى از همه‏ ى مردم بهتر است؟ او گفت كسى كه جايز است براى او هر چه جايز است براى پيامبر، و حرام است براى او هر چه حرام است براى پيامبر. نافع پرسيد او كيست؟ پسر عمر گفت: او على است! پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله فرمودند: «لك فى المسجد ما لى و عليك ما علىّ، أنت وارثى و وصيّى» يعنى اى على! هرچه براى من جايز است در اين مسجد براى تو هم جايز است، و هر حرمتى من در اين مسجد دارم تو نيز دارى، و تو وارث من و وصى من هستى.
– اميرالمؤمنين عليه‏ السلام در قضيه ‏ى شورا، جريان «سد الابواب» را از فضائل خود مطرح كردند.


تواتر حديث سد الابواب
مرحوم ابن شهر آشوب از علماى بزرگ شيعه در مورد حديث سد الابواب مى ‏گويد: «اين حديث را حدود سى نفر از اصحاب نقل كرده‏ اند مانند: زيد بن ارقم، سعد بن ابى وقاص، ابو سعيد خدرى، ام سلمه، ابو رافع، ابو طفيل و… .  
حديث سد ابواب را خاصه و عامه ذكر كرده ‏اند. برخى از اسناد آن عبارت است از:
كتب خاصه
مناقب امير المؤمنين عليه ‏السلام وسائل الشيعة ج2 ص210.
(كوفى) ج 1 ص 471. دعائم الاسلام ج 1 ص 17.شرح الاخبار ج 2 ص 203. امالى (شيخ طوسى) ص 599.
مناقب آل ابى طالب ج 2 ص 36. العمدة ص 14. بحار الانوار ج 39 ص 28 ـ 48.
تفسير امام عسكرى عليه‏السلام ص 17 ـ 18. صراط المستقيم ج 1 ص 232.
كتب عامه
المجموع (نووى) ج 2 ص 160. فتح البارى ج 7 ص 12. شرح نهج البلاغه (ابن ابى
الحديد) ج 9 ص 173. فيض القدير ج 1 ص 120. تاريخ مدينة دمشق ج 42 ص 122.

بیان داستانی سدالابواب

چرا در خانه‏ هاى ما را بسته‏ اى؟

ليوان چاى را برمىی دارم و روى مبلى مى ‏نشينم، كاروان ما، تازه به هتل رسيده است و همه مى ‏خواهند زودتر به اتاق ‏هاى خود بروند. بايد صبر كنم تا آسانسورها خلوت شود. سرم كمى درد مى‏كند، پرواز ما ده ساعت تأخير داشت، خيلى خسته‏ ام. چاى سرد مى ‏شود، ديگر وقت نوشيدن آن است! بلند مى ‏شوم، چمدان خود را برمى ‏دارم، بايد به اتاق شماره 908 بروم. اينجا طبقه نهم است. وارد اتاق مى ‏شوم. سريع آماده غسل زيارت مى‏ شوم، مى ‏خواهم به زيارت پيامبر مهربانى ‏ها بروم. از هتل بيرون مى ‏آيم، ساعت يازده صبح است، به سوى حرم پيامبر مى ‏شتابم، آن ‏طور كه به من گفته ‏اند وقتى به انتهاى اين خيابان برسم، ديگر مى ‏توانم گنبد سبز پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را ببينم، اين اوّلين بارى است كه من به مدينه آمده ‏ام، نمى‏ دانم چگونه خدارا شكر كنم. دست خود را به سينه مى ‏گيرم و به پيامبر سلام مى ‏دهم: السّلامُ عليكَ يا رَسوُل اللّه‏!

اشك شوق در چشمان من مى ‏نشيند… وارد مسجد مى ‏شوم، مى ‏خواهم به سمت ضريح پيامبر بروم، وقتى روبروى ضريح قرار مى ‏گيرم سرجاى خود مى ‏ايستم، دست به سينه مى ‏گيرم تا سلام بدهم. يك نفر با لباس نظامى آنجا ايستاده است، مواظب است تا كسى به ضريح نزديك نشود. جوانى كه چفيه قرمز بر سر انداخته است درست روبروى من ايستاده است، اشاره مى‏ كند كه حركت كنم، گويا توقّفِ ‏زياد در اينجا ممنوع است.

به سمت «روضه پيامبر» حركت مى‏ كنم، «روضه» به معناى گلستان است، پيامبر فرموده است كه بين منبر و خانه ‏ام، گلستان بهشت است. نماز خواندن در آن مكان ثواب زيادى دارد و هر مسلمانى كه به مدينه مى‏ آيد دوست دارد در آن جا حتما نماز بخواند و با خداى خويش راز و نياز كند. شنيده ‏ام هر كجاى مسجد كه رنگ فرش آن سبز باشد، آنجا روضه پيامبر است.[۱] به روضه پيامبر مى ‏رسم، اين جا خيلى شلوغ است، بايد صبر كنم تا جايى پيدا شود. نگاهم به گوشه سمت راست مى ‏افتد، جاى خالى است، به آن سو مى ‏روم و شروع به خواندن نماز مى ‏كنم.

بعد از نماز با خود فكر مى ‏كنم، من كجا نشسته ‏ام. به تاريخ سفر مى‏ كنم، به سال ‏هاى دور مى ‏روم… تقريباً به سال نهم هجرى.

* * *

يكى به اين سو مى ‏آيد و مى‏ گويد: اى معاذ! پيامبر با تو كار دارد. مَعاذ از جا برمى ‏خيزد و به سوى محراب مى ‏رود، من هم همراه او مى ‏روم. او به پيامبر سلام مى ‏كند، جواب مى ‏شنود و در حضور پيامبر مى ‏نشيند. پيامبر رو به معاذ مى ‏كند و مى ‏فرمايد:

ــ اى مَعاذ! امروز جبرئيل نازل شد و از طرف خدا دستور مهمّى براى من آورد.

ــ چه دستورى؟

ــ خدا از من خواسته است تا از مردم بخواهم درهايى را كه به اين مسجد باز كرده ‏اند، مسدود كنند.

ــ يعنى همه بايد درهايى را كه از طرف خانه ‏هايشان به مسجد باز مى ‏شود، برداشته و جاى آن ‏را ديوار بكشند؟

ــ بله. اين دستور خداست.

ــ اكنون از تو مى‏ خواهم تا نزد عمويم عبّاس بروى و سلام مرا به او برسانى و پيامم را به او بدهى.

ــ چشم.

* * *

مَعاذ از مسجد بيرون مى‏ رود، من هم همراه او مى ‏روم. خودم را به او مى ‏رسانم. همين ‏طور كه راه مى ‏رويم من از او چند سؤل مى ‏كنم، قلم و كاغذ در دست من  است، حرف ‏هاى او را تند تند مى ‏نويسم. او با دقّت به سوال ‏هاى من پاسخ مى ‏دهد:

چند سال قبل پيامبر از مكّه به اين شهر آمد. او دستور داد تا در وسط شهر مسجد ساخته شود. پس از اتمام كار، او در كنار مسجد اتاق‏ هايى را بنا نمود. على عليه‏ السلام هم در آنجا، اتاقى براى خود ساخت. بقيّه كسانى كه همراه پيامبر از مكّه به مدينه هجرت كرده بودند در اطراف مسجد براى خود خانه هايى ساختند. آنان براى خانه ‏هاى خود دو در قرار دادند، درى كه به كوچه باز مى ‏شد و درى كه به سوى مسجد باز مى ‏شد. در واقع همه خانه ‏هايى كه دور تا دور مسجد ساخته شده‏ اند، دو در دارند، اكنون خدا به پيامبر دستور داده تا درهايى كه از طرف خانه ‏ها به مسجد باز مى‏ شود بسته شود، مردم بايد براى آمدن به مسجد ابتدا داخل كوچه شوند و بعد از عبور از كوچه به درِ اصلى مسجد برسند و از آنجا وارد شوند.[۲]

* * *

نگاه كن مَعاذ در جستجوى عبّاس، عموى پيامبر است. او را در بازار مدينه مى ‏يابد، سلام مى ‏كند و چنين مى‏ گويد:

ــ پيامبر مرا فرستاده است تا از تو بخواهم درِ خانه خود را كه به مسجد بازكرده‏ اى، مسدود كنى.

ــ چشم. من دستور پيامبر را انجام مى ‏دهم.

ــ خدا به شما جزاى خير بدهد. عبّاس به سوى خانه حركت مى ‏كند، او مى ‏خواهد اوّلين كسى باشد كه اين دستور پيامبر را انجام مى ‏دهد. سريع دست به كار مى ‏شود، از جوانان مى ‏خواهد تا كمكش كنند، بعد از ساعتى در خانه خود را مسدود مى ‏كند.[۳]

خبر به همه مى‏ رسد، همه بايد درهاى خانه ‏هاى خود را مسدود كنند. وقتى عبّاس، عموى پيامبر در خانه خود را مسدود كرده است، بقيّه هم بايد اين دستور را انجام دهند. درها يكى بعد از ديگرى مسدود مى‏ شود. نگاه كن، اين عمر بن خطّاب است كه نزد پيامبر مى ‏آيد، رو به پيامبر مى ‏كند و مى ‏گويد:

ــ اى پيامبر! من دوست دارم وقتى تو در محراب قرار مى ‏گيرى، به تو نگاه كنم،به من اجازه بده دريچه ‏اى كوچك از خانه من به سوى مسجد باز باشد.

ــ اجازه چنين كارى را ندارم.

ــ پس اجازه بده سوراخى به اندازه چشم خود به سوى مسجد باز كنم تا بتوانم شما را در حال نماز ببينم.

ــ نه.

ــ اجازه بده به سوراخى به اندازه سر سوزن از خانه من به سوى مسجد باز باشد.

ــ خدا اجازه چنين كارى را نداده است.[۴]

* * *

خانه على عليه‏ السلام هم درى به سوى مسجد دارد، فاطمه و على عليهما السلام در اين خانه زندگى مى‏ كنند، آيا اين دستور پيامبر، شاملِ اين خانه هم خواهد شد؟

آيا على عليه ‏السلام هم بايد در خانه خود را كه به داخل مسجد باز مى ‏شود، مسدود كند؟ به هر حال على عليه ‏السلام آماده است كه دستور پيامبر را انجام بدهد، گويا على عليه ‏السلام امروز در مدينه نيست، چه كسى بيش از او مشتاق اطاعت از دستور پيامبر است؟

آنجا را نگاه كن! فاطمه عليها السلام دست حسن و حسين عليهماالسلام را گرفته است و از همان دری كه به سمت مسجد باز مى‏شود به مسجد آمده است، فاطمه عليهاالسلام حسن وحسين عليهماالسلام را كنار خود مى‏ نشاند.

لحظاتى مى‏ گذرد، پيامبر نگاهش به فاطمه مى ‏افتد، به سوى او مى ‏آيد و به فاطمه سلام مى‏ كند و مى ‏گويد:

ــ دخترم! فاطمه جانم! چرا اينجا نشسته ‏اى؟

ــ منتظر دستور شما هستم، شنيده ‏ام كه شما از همه خواسته‏ ايد تا در خانه ‏هاى خود را كه به سوى مسجد باز مى ‏شود، مسدود كنند.

ــ فاطمه جان! خدا به من اجازه داده است كه در خانه ‏ام به سوى مسجد باز باشد، در خانه شما هرگز مسدود نخواهد شد، زيرا شما از من هستيد.[۵]

لبخند بر چهره فاطمه مى ‏نشيند، خوشحال مى ‏شود، اين افتخارى است كه خدا براى فاطمه و على عليهما السلام قرار داده است.[۶]

* * *

چند روز مى ‏گذرد، همه ياران پيامبر درهاى خانه ‏ها را مسدود مى ‏كنند، در ميان ياران پيامبر، فقط خانه على عليه‏السلام است كه درِ آن به سوى مسجد باز است.

نگاه كن اين عبّاس، عموى پيامبر است كه با عدّه‏اى از خويشان خود نزد پيامبر نشسته است، او اشك در چشم دارد و با چشمانى گريان رو به پيامبر مى ‏كند و مى ‏گويد:

ــ اى پيامبر! چرا ميان ما و على عليه‏ السلام فرق مى‏ گذارى؟

ــ منظور تو از اين سخن چيست؟

ــ من عموى تو هستم و به من دستور دادى تا درى را كه از خانه ‏ام به سوى مسجد باز مى ‏شود، ببندم، امّا در خانه على به سوى مسجد هنوز باز است.

ــ عمو جان! من به دستور خداى خود عمل نموده‏ ام. جبرئيل از طرف خدا برايم پيام آورده است و از من خواسته است تا اين فضيلت را براى على عليه‏السلام قراربدهم. آيا مى ‏دانى چرا خدا اين دستور را به من داده است؟

ــ نه.

ــ حتما به ياد دارى شبى كه من مى‏خواستم از مكّه به سوى مدينه هجرت كنم. آن شب كافران، خانه مرا محاصره كرده و تصميم گرفته بودند تا با طلوع آفتاب باشمشيرهاشان حمله كنند و مرا به قتل برسانند. آن شب، على عليه‏السلام در بستر من خوابيد و همه خطرها را به جان خريد، اگر اين فداكارى على عليه‏السلام نبود، من امروز اينجا نبودم! خدا مى‏ خواهد جان‏فشانى على عليه‏السلام را اين‏ گونه پاداش بدهد.

ــ آرى. آن شب را به ياد دارم، على عليه ‏السلام با اين كار خود خدمت بزرگى به اسلام نمود.

ــ عموجان! تو از اين‏ كه درِ خانه على به سوى مسجد باز است، تعجّب كرده ‏اى، امّا تو خبر ندارى كه مقام و جايگاه على عليه ‏السلام نزد خدا بسيار بالاتر از اين مى ‏باشد. اگر كسى على را دشمن بدارد، خدا او را به عذاب گرفتار خواهد كرد و اگر كسى على را دوست بدارد، اين محبّت باعث نجاتش خواهد شد.

ــ من به آنچه خدا فرمان داده است راضى هستم.[۷]

* * *

منافقان گروهى از مسلمانان هستند كه در مدينه زندگى مى‏ كنند، به ظاهر مسلمان شده ‏اند، امّا به سخنان پيامبر ايمان واقعى ندارند، آنان كنار هم جمع شده‏ اند و با يكديگر سخن مى ‏گويند:

ــ ديديد كه محمّد چه كرد، او دستور داد تا ما درِ خانه ‏هاى خود را كه به سمت مسجد باز مى‏شد ببنديم، امّا در خانه داماد خود را باز گذاشت.

ــ فكر مى‏ كنم محمّد گمراه شده است!!

ــ آرى، او شيفته على شده است، ميان على و بقيّه فرق مى ‏گذارد.

ــ نمى‏ دانم على با ما چه فرقى دارد، على جوانى است كه تجربه زيادى هم ندارد، ولى محمّد او را خيلى دوست دارد.

پيامبر در خانه خود است كه جبرئيل نزد او مى ‏آيد و سخن منافقان را براى او مى ‏گويد و سپس آيات اوّل سوره نجم را براى او مى ‏خواند.

* * *

پيامبر صبر مى ‏كند تا موقع نماز فرا رسد و مردم براى نماز به مسجد بيايند، بعداز خواندن نماز به بالاى منبر رفته و چنين سخن مى ‏گويند:

چرا بعضى از شما به على حسادت مى‏ ورزيد؟ بدانيد كه من به خواسته خود چنين كارى را نكرده ‏ام.

اين دستور خدا بود كه جبرئيل آن را برايم آورد، خدا فرمان داده تا درخانه ‏هايتان را كه به سمت مسجد باز مى ‏شد، مسدود كنيد و بدانيد باز خدا از من خواسته تا در خانه على به سوى مسجد باز باشد.

على برادر من است و خدا اين امتياز را به او داده است.[۸]

اى مردم! بدانيد كه خدا اين آيات را بر من نازل كرده است، گوش فرا دهيد، اين سخن خداست:

«وَ النَّجْمِ إِذَا هَوَى » «مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَ مَا غَوَى » «وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى » «إِنْ هُوَ إِلاَّ  وَحْىٌ يُوحَى ».[۹]

سوگند به ستاره هنگامى كه غروب مى‏ كند كه محمّد هرگز گمراه نشده است و راه را گم نكرده است، او هرگز از روى هوس سخن نمى‏ گويد، آن چه او مى‏ گويد، چيزى جز وحى آسمانى نيست.[۱۰]

مردم با شنيدن اين سخنان به فكر فرو مى ‏روند، آن‏ها مى ‏فهمند كه پيامبر هرگز بر اساس خواست خود سخنى نمى‏ گويد، او فرستاده خداست و از هر خطا  و لغزشى به دور است.[۱۱]

* * *

اين افتخار براى على عليه ‏السلام باقى مى ‏ماند و درى كه از خانه على عليه ‏السلام به مسجد باز مى ‏شد به حال خود ماند. سال ‏هاى سال گذشت… مردم از آن در به خانه على عليه ‏السلام مى ‏رفتند و در آنجا نماز مى ‏خواندند.

سال شصت و پنج هجرى فرا مى ‏رسد و عبدالملك بن مروان به حكومت مى ‏رسد، او كه بغض على عليه‏ السلام را به دل داشت، تصميم گرفت تا اين نشانه را از بين ببرد، براى همين به بهانه توسعه مسجد پيامبر اقدام به خراب كردن ديوار خانه على عليه‏ السلام مى ‏كند تا با اين كار بتواند اين فضيلت على عليه‏السلام را از يادها ببرد، امّا او نمى ‏دانست كه هرگز نمى ‏توان حقيقت را پنهان نمود.[۱۲]

* * *

خوب نگاه كن من كجا نشسته ‏ام!

من در روضه پيامبر هستم، وقتى كه رو به قبله بنشينى و ضريح پيامبر سمت چپ تو باشد، بايد به دنبال «ستون حَرَس» بگردى، «حَرَس» به معناى «نگهبانى دادن» است، اين جا همان جايى است كه على عليه ‏السلام مى ‏ايستاد و براى پيامبر نگهبانى مى ‏داد تا خطرى از سوى دشمنان، جانِ پيامبر را تهديد نكند.

وقتى اين ستون را پيدا كردى، حدود چهار متر از اين ستون به عقب‏ تر كه قرار بگيرى، اين جا همان جايى است كه در خانه على عليه ‏السلام به سوى مسجد باز مى ‏شده است.

 

 ***********************************************************

مستندات

۱ .  قال رسول اللّه‏ صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏آله: ما بين منبري و بيتي روضة من رياض الجنّة: الكافي ج 4 ص 553، كامل الزيارات ص 51، تهذيب الأحكام ج 6 ص 7، وسائل الشيعة

ج 5 ص 280، مستدرك الوسائل ج 10 ص 195، المزار لابن المشهدي ص 76، مسند احمد ج 2 ص 397، صحيح مسلم ج 4 ص 123، مجمع الزوائد ج 4 ص 9.

 

۲ .  وقد تداخلت الروايات بعضها في بعض، أنّه لمّا قدم المهاجرون إلى المدينة بنوا حوالي مسجده بيوتاً فيها أبواب شارعة في المسجد، ونام بعضهم فيالمسجد… : مناقب آل أبي طالب ج 7 ص 36، بحار الأنوار ج 39 ص 27، نهج الإيمان لابن جبر ص 435.

 

۳ .  عن أمير المؤنين عليه‏السلام قال: إنّ رسول اللّه‏ صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله لمّا بني مسجده بالمدينة وأشرع بابه وأشرع المهاجرون والأنصار أبوابهم، أراد اللّه‏ عزّ وجلّ إبانة محمّد و آله الأفضلين بالفضيلة، فنزل جبرئيل عليه‏السلام عن اللّه‏ بأن سدّوا الأبواب عن مسجد رسول اللّه‏ صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏آله قبل أن ينزل بكم العذاب، فأوّل من بعث إليه رسول اللّه‏ يأمره بسدّ الأبواب… : بحار الأنوار ج 39 ص 23؛ فيما بين الرضا عليه‏السلاممن فضائل العترة الطاهرة قال: فأمّا الرابعة فإخراجه الناس من مسجده ما خلا العترة، حتّى تكلّم الناس في ذلك، وتكلّم العبّاس فقال: يا رسول اللّه‏، تركت عليّاً وأخرجتنا! فقال رسول اللّه‏‏ صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله: ما أنا تركته و أخرجتكم، ولكنّ اللّه‏ تركه وأخرجكم… : الأمالي للصدوق ص 618، عيون أخبار الرضا ج 2 ص 210، تحف العقول ص 430، بحار الأنوار ج 35 ص 224 و ج 39 ص 20، تفسير نور الثقلين ج 2 ص 314.

 

۴ .  ثمّ إنّ عمر بن الخطّاب جاء فقال: إنّي أُحبّ النظر إليك يا رسول اللّه‏ إذا مررت إلى مصلاّك، فأذنْ لي في خوخة أنظر إليك منها! فقال: قد أبي اللّه‏ ذلك، فقال:
فمقدار ما أضع عليه وجهي، قال: قد أبي اللّه‏ ذلك، قال فمقدار ما أضع عليه عيني، فقال: قد أبي اللّه‏ ذلك، ولو قلتَ: قدر طرف إبرة لم آذن لك، والذي نفسي بيده ما أنا أخرجتكم ولا أدخلتهم: بحار الأنوار ج 39 ص 23؛ فقال عمر: دع لي خوخة أطّلع منها إلى المسجد، فقال: لا ولا بقدر إصبعة، فقال أبو بكر: دع لي كوّة أنظر إليها، فقال: ولا رأس إبرة… : مناقب آل أبي طالب ج 2 ص 38، بحار الأنوار ج 39 ص 29، نهج الإيمان لابن جبر ص 443.

 

۵ .  فمرّ بهم رسول اللّه‏ صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله، فقال لها: ما بالكِ قاعدة؟ فقالت: أنتظر أمر رسول اللّه‏ صلّى اللّه‏ عليه وآله بسدّ الأبواب، فقال صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله: إنّ اللّه‏ تعالى أمرهم بسدّ الأبواب واستثنى منهم رسوله، وأنتم نفس رسول اللّه‏… : بحار الأنوار ج 39 ص 23.

 

۶ .  للاطّلاع أكثر راجع: المجموع ج 2 ص 161، روضة الطالبين ج 5 ص 352، تفسير ابن كثير ج 1 ص 513، تاريخ مدينة دمشق ج 42 ص 140، سبل الهدى والرشاد ج 10 ص 423، ينابيع المودّة ج 1 ص 257، أُسد الغابة ج 3 ص 214، الإصابة ج 4 ص 467، السيرة الحلبية ج 3 ص 416.

 

۷ .  لمّا أمر العبّاس بسدّ الأبواب وأذن لعلي عليه‏السلام بترك بابه، جاء العبّاس وغيره من آل محمّد صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله، فقالوا: يا رسول اللّه‏، ما بال عليّ يدخل ويخرج؟ فقال رسول اللّه‏ صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله: ذلك إلى اللّه‏، فسلّموا له حكمه، هذا جبرئيل جاءني عن اللّه‏ عزّ وجلّ بذلك… : بحار الأنوار ج 39 ص 25؛ فخرج العبّاس يبكي وقال: يا رسول اللّه‏، أخرجت عمّك وأسكنت ابن عمّك؟! فقال: ما أخرجتكَ ولا أسكنته، ولكنّ اللّه‏ أسكنه: مناقب آل أبي طالب ج 2 ص 37، بحار الأنوار ج 39 ص 28، نهج الإيمان ص 443.

 

۸ .  وفي رواية أبي رافع أنّه صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله صعد المنبر، وقال: إنّ رجالاً يجدون في أنفسهم أن سكن عليّ في المسجد وخرجوا، واللّه‏ ما فعلت إلاّ عن أمر ربّي، إنّ اللّه‏ تعالىأوحى إلى موسى أن يسكن مسجده فلا يدخل جنب غيره وغير أخيه هارون وذرّيته، واعلموا رحمكم اللّه‏ أنّ عليّاً منّي بمنزلة هارون من موسى، إلاّ أنّه لا نبيّ بعدي، ولو كان كان عليّاً… : مناقب آل أبي طالب ج 2 ص 40، بحار الأنوار ج 39 ص 30، نهج الإيمان ص 444.

 

۹ .  سوره نجم، آيه 4ـ1

 

۱۰ .  عن بريدة الأسلمي: يا أيّها الناس، ما أنا سددتها وما أنا فتحتها، بل اللّه‏ عزّ وجلّ سدّها. ثمّ قرأ: «وَ النَّجْمِ إِذَا هَوَى»، إلى قوله: «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحَى» : مناقب آل أبي طالب ج 2 ص 37، بحار الأنوار ج 39 ص 27، نهج الإيمان ص 444.

 

۱۱ .  أبو سعيد الخدري: قال النبي صلى‏ الله ‏عليه‏ و ‏آله: يا علي، لا يحلّ لأحدٍ أن يجنب في هذا المسجد غيري و غيرك. وفي رواية: يا علي، لا يحلّ لأحدٍ من هذه الأُمّة غيري وغيرك. وفي رواية: ولا يحلّ أن يدخل مسجدي جنب غيري وغيره وغير ذرّيته، فمن شاء فهنا ـ وأشار بيده نحو الشام ـ فقال المنافقون: لقد ضلّ وغوى في أمر ختنه! فنزل: «مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَ مَا غَوَى» : مناقب آل أبي طالب ج 2 ص 40، بحار الأنوار ج 39 ص 30، نهج الإيمان ص 445.

 

۱۲ .  كان في آخر عمر النبي صلى‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله، والأوّل أصحّ و أشهر، و بقي على كونه، فلم يزل عليّ وولده في بيته إلى أيّام عبد الملك بن مروان، فعرف الخبر، فحسد القوم على ذلك واغتاظ، وأمر بهدم الدار، وتظاهر أنّه يريد أن يُزاد في المسجد… : مناقب آل أبي طالب ج 2 ص 38، بحار الأنوار ج 39 ص 29.

 

بیان دانش آموزی سدالابواب

همه درها بسته شد به جز…
پس از هجرت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه و ساخت مسجد در مدینه، بعضی از اصحاب خانه‌ی خود را در کنار مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ساختند. این خانه‌ها و خانه‌ی حمزه و عباس عموهای پیامبر و بعضی اصحاب یک در به کوچه و یک در به مسجد داشت.
خانه‌ی حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها نزدیک خانه‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و دیوار به دیوار مسجد بود. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از معاذ خواست که به اصحاب بگوید: همه درب خانه‌هایشان به مسجد را ببندند، جز علی علیه‌السلام. برخی از اصحاب اعتراض کردند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به منبر رفته و فرمودند:
می‌بینم برای بعضی‌ها سخت و سنگین است که در خانه‌ی علی علیه السلام به مسجد باز مانده‌است!؛ به خدا سوگند من این کار را به دستور پروردگارم انجام دادم.
خداوند از حضرت موسی علیه السلام خواست که عبادتگاهی بسازد و فرمود جز او و برادرش هارون کسی حق زندگی کردن درعبادت‌گاه را ندارد… بدانید که جایگاه علی علیه السلام برای من مانند هارون است به موسی. جز این که قرار نیست پس از من پیامبری باشد؛( اگر قرار بود پیامبری باشد،کسی جز علی علیه السلام نبود).
نکته ها:
۱- در این حادثه،خداوند فرقی بین خانه‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و خانه‌ی حضرت علی علیه السلام نگذاشت؛ یعنی شبیه‌ترین فرد به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، حضرت علی علیه السلام است.
۲- حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم حتی حضرت حمزه با آن‌ همه فضیلت را از این فرمان معاف نکرد. این برای نشان دادن برتری و شایستگی ویژه‌ی حضرت علی علیه السلام بود. با آن که امیرالمؤمنین علیه السلام جوان بودند و حضرت حمزه سن و سالی داشت.
۳- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: مقام حضرت علی علیه السلام مانند مقام هارون علیه السلام است که جانشین موسی علیه السلام شد. پس جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کسی جز حضرت علی علیه السلام نیست.
۴- کسی که آن‌قدر پاک و مطهر است که درون خانه‌ی خدا متولد می‌شود؛ باز بودن درب خانه‌اش به مسجد تأکید دوباره‌ای بر عظمت او نزد خداوند است.
۵- همه‌ی درها به‌سوی خانه‌ی خدا بسته است، جز در خانه‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و علی علیه‌السلام؛ این جریان برای این بود که همه بفهمند، پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، تنها راه به‌سوی خدا، راه حضرت علی علیه السلام و فرزندان ایشان است.

پیوند مهدوی سدالابواب

پیوند مهدوی سدالابواب

امام؛ تنها راه
خداوند از فرمان «سد الابواب» هدفی داشت تا همه بدانند، تنها‌ کسانی که مانند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به خانه‌ی خدا راه دارد؛ اهل خانه‌ی حضرت علی علیه السلام هستند.

در این زمان هم تنها راه به‌سوی خدا راه امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف است. «او باب الله» و راه خدا است.
اگر دنبال روزهای زیباتر، زندگی‌ بهتر، رسیدن به علم و دانشی برتر هستیم؛ راه را گم نکنیم؛ راه‌های دیگر بی راهه هستند. یا به دره‌ی نابودی می‌رسد یا به بن بست ناامیدی.

آیات و روایات سدالابواب

فهرست مناسبت های ایام غدیریه(10تا25 ذی الحجه)

نهم سدالابواب

آیات و روایات

(10) يونس : 87 وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ مُوسى‏ وَ أَخيهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتاً وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنين‏

*******************************************************


التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام ؛ ص17
[سد الأبواب‏ عن المسجد دون باب علي ع‏لیه السلام]
أَ لَا أُنَبِّئُكُمْ بِبَعْضِ أَخْبَارِنَا قَالُوا: بَلَى يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ. قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم لَمَّا بَنَى مَسْجِدَهُ بِالْمَدِينَةِ وَ أَشْرَعَ فِيهِ بَابَهُ، وَ أَشْرَعَ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ (أَبْوَابَهُمْ) أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِبَانَةَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَفْضَلِينَ بِالْفَضِيلَةِ، فَنَزَلَ جَبْرَئِيلُ ع‏لیه السلام عَنِ اللَّهِ تَعَالَى- بِأَنْ سُدُّوا الْأَبْوَابَ عَنْ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم قَبْلَ أَنْ يَنْزِلَ بِكُمُ الْعَذَابُ.
فَأَوَّلُ مَنْ بَعَثَ إِلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم يَأْمُرُهُ بِسَدِّ الْأَبْوَابِ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَقَالَ: سَمْعاً وَ طَاعَةً لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ، وَ كَانَ الرَّسُولُ مُعَاذَ بْنَ جَبَلٍ.
ثُمَّ مَرَّ الْعَبَّاسُ بِفَاطِمَةَ علیها السلام فَرَآهَا قَاعِدَةً عَلَى بَابِهَا، وَ قَدْ أَقْعَدَتِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ع‏لیهما السلام، فَقَالَ لَهَا: مَا بَالُكِ قَاعِدَةً انْظُرُوا إِلَيْهَا كَأَنَّهَا لَبْوَةٌ  بَيْنَ يَدَيْهَا جَرْوَاهَا  تَظُنُّ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم يُخْرِجُ عَمَّهُ، وَ يُدْخِلُ ابْنَ عَمِّهِ.
فَمَرَّ بِهِمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم فَقَالَ لَهَا: مَا بَالُكِ قَاعِدَةً قَالَتْ: أَنْتَظِرُ أَمْرَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم بِسَدِّ الْأَبْوَابِ. فَقَالَ لَهَا:
إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَمَرَهُمْ بِسَدِّ الْأَبْوَابِ، وَ اسْتَثْنَى مِنْهُمْ رَسُولَهُ وَ [إِنَّمَا] أَنْتُمْ نَفْسُ رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ إِنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ جَاءَ فَقَالَ: إِنِّي أُحِبُّ النَّظَرَ إِلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِذَا مَرَرْتَ إِلَى مُصَلَّاكَ، فَأْذَنْ لِي فِي فُرْجَةٍ  أَنْظُرْ إِلَيْكَ مِنْهَا! فَقَالَ صلی الله علیه و آله و سلم: قَدْ أَبَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ. قَالَ: فَمِقْدَارَ مَا أَضَعُ عَلَيْهِ وَجْهِي. قَالَ:
قَدْ أَبَى اللَّهُ ذَلِكَ. قَالَ: فَمِقْدَارَ مَا أَضَعُ [عَلَيْهِ‏] إِحْدَى عَيْنَيَّ. قَالَ: قَدْ أَبَى اللَّهُ ذَلِكَ، وَ لَوْ
قُلْتَ: قَدْرَ طَرَفِ إِبْرَةٍ لَمْ آذَنْ لَكَ، وَ الَّذِي نَفْسِي‏  بِيَدِهِ مَا أَنَا أَخْرَجْتُكُمْ وَ لَا أَدْخَلْتُهُمْ، وَ لَكِنَّ اللَّهَ أَدْخَلَهُمْ وَ أَخْرَجَكُمْ. ثُمَّ قَالَ صلی الله علیه و آله و سلم:
لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ* أَنْ يَبِيتَ فِي هَذَا الْمَسْجِدِ جُنُباً إِلَّا مُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ الْمُنْتَجَبُونَ مِنْ آلِهِمُ، الطَّيِّبُونَ مِنْ أَوْلَادِهِمْ.
قَالَ ع: فَأَمَّا الْمُؤْمِنُونَ فَقَدْ رَضُوا وَ سَلَّمُوا، وَ أَمَّا الْمُنَافِقُونَ فَاغْتَاظُوا لِذَلِكَ وَ أَنِفُوا، وَ مَشَى بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ يَقُولُونَ [فِيمَا بَيْنَهُمْ‏]: أَ لَا تَرَوْنَ مُحَمَّداً لَا يَزَالُ يَخُصُّ بِالْفَضَائِلِ ابْنَ عَمِّهِ لِيُخْرِجَنَا مِنْهَا صُفْراً وَ اللَّهِ لَئِنْ أَنْفَذْنَا لَهُ فِي حَيَاتِهِ لَنَأْبَيَنَ‏  عَلَيْهِ بَعْدَ وَفَاتِهِ! وَ جَعَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أُبَيٍّ يُصْغِي إِلَى مَقَالَتِهِمْ، وَ يَغْضَبُ تَارَةً، وَ يَسْكُنُ أُخْرَى وَ يَقُولُ لَهُمْ: إِنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله و سلم لَمُتَأَلِّهٌ، فَإِيَّاكُمْ وَ مُكَاشَفَتَهُ، فَإِنَّ مَنْ كَاشَفَ الْمُتَأَلِّهَ انْقَلَبَ خَاسِئاً حَسِيراً، وَ يُنَغَّصُ عَلَيْهِ عَيْشُهُ وَ إِنَّ الْفَطِنَ اللَّبِيبَ مَنْ تَجَرَّعَ عَلَى الْغُصَّةِ لِيَنْتَهِزَ الْفُرْصَةَ.
فَبَيْنَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ طَلَعَ [عَلَيْهِمْ‏] رَجُلٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ- يُقَالُ لَهُ زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ، فَقَالَ لَهُمْ:
يَا أَعْدَاءَ اللَّهِ أَ بِاللَّهِ تُكَذِّبُونَ، وَ عَلَى رَسُولِهِ تَطْعَنُونَ وَ دِينِهِ‏  تَكِيدُونَ وَ اللَّهِ لَأُخْبِرَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم بِكُمْ.
فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أُبَيٍّ وَ الْجَمَاعَةُ: وَ اللَّهِ لَئِنْ أَخْبَرْتَهُ بِنَا لَنُكَذِّبَنَّكَ، وَ لَنَحْلِفَنَّ [لَهُ‏] فَإِنَّهُ إِذًا يُصَدِّقُنَا، ثُمَّ وَ اللَّهِ لَنُقِيمَنَّ عَلَيْكَ مَنْ يَشْهَدُ عَلَيْكَ عِنْدَهُ- بِمَا يُوجِبُ قَتْلَكَ أَوْ قَطْعَكَ أَوْ حَدَّكَ.
[قَالَ علیه السلام:] فَأَتَى زَيْدٌ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم فَأَسَرَّ إِلَيْهِ- مَا كَانَ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أُبَيٍّ وَ أَصْحَابِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ:
 (وَ لا تُطِعِ الْكافِرِينَ)  الْمُجَاهِرِينَ‏  لَكَ يَا مُحَمَّدُ فِيمَا دَعَوْتَهُمْ إِلَيْهِ- مِنَ الْإِيمَانِ بِاللَّهِ، وَ الْمُوَالاةِ لَكَ وَ لِأَوْلِيَائِكَ وَ الْمُعَادَاةِ لِأَعْدَائِكَ.
(وَ الْمُنافِقِينَ) الَّذِينَ يُطِيعُونَكَ فِي الظَّاهِرِ، وَ يُخَالِفُونَكَ فِي الْبَاطِنِ‏ (وَ دَعْ أَذاهُمْ) بِمَا يَكُونُ مِنْهُمْ- مِنَ الْقَوْلِ السَّيِّئِ فِيكَ وَ فِي ذَوِيكَ‏ (وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ) فِي إِتْمَامِ أَمْرِكَ وَ إِقَامَةِ حُجَّتِكَ.
فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ هُوَ الظَّاهِرُ [بِالْحُجَّةِ] وَ إِنْ غُلِبَ فِي الدُّنْيَا، لِأَنَّ الْعَاقِبَةَ لَهُ لِأَنَّ غَرَضَ الْمُؤْمِنِينَ فِي كَدْحِهِمْ فِي الدُّنْيَا- إِنَّمَا هُوَ الْوُصُولُ إِلَى نَعِيمِ الْأَبَدِ فِي الْجَنَّةِ، وَ ذَلِكَ حَاصِلٌ لَكَ وَ لِآلِكَ وَ لِأَصْحَابِكَ وَ شِيعَتِهِمْ‏ .
ثُمَّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم لَمْ يَلْتَفِتْ إِلَى مَا بَلَغَهُ عَنْهُمْ، وَ أَمَرَ زَيْداً  فَقَالَ [لَهُ‏]:
إِنْ أَرَدْتَ أَنْ لَا يُصِيبَكَ‏  شَرُّهُمْ وَ لَا يَنَالَكَ مَكْرُهُمْ- فَقُلْ إِذَا أَصْبَحْتَ: «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ» فَإِنَّ اللَّهَ يُعِيذُكَ مِنْ‏  شَرِّهِمْ، فَإِنَّهُمْ شَيَاطِينُ‏ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ يُؤْمِنَكَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنَ الْغَرَقِ وَ الْحَرَقِ وَ السَّرَقِ‏  فَقُلْ إِذَا أَصْبَحْتَ:
«بِسْمِ اللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ- لَا يَصْرِفُ السُّوءَ إِلَّا اللَّهُ «بِسْمِ اللَّهِ» مَا شَاءَ اللَّهُ لَا يَسُوقُ الْخَيْرَ إِلَّا اللَّهُ «بِسْمِ اللَّهِ» مَا شَاءَ اللَّهُ، مَا يَكُونُ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ، «بِسْمِ اللَّهِ» مَا شَاءَ اللَّهُ- لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ «بِسْمِ اللَّهِ» مَا شَاءَ اللَّهُ [وَ] صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ». فَإِنَّ مَنْ قَالَهَا ثَلَاثاً إِذَا أَصْبَحَ- أَمِنَ مِنَ الْحَرَقِ وَ الْغَرَقِ وَ السَّرَقِ حَتَّى يُمْسِيَ.
وَ مَنْ قَالَهَا ثَلَاثاً إِذَا أَمْسَى- أَمِنَ مِنَ الْحَرَقِ وَ الْغَرَقِ وَ السَّرَقِ حَتَّى يُصْبِحَ‏
وَ إِنَّ الْخَضِرَ وَ إِلْيَاسَ علیه السلام يَلْتَقِيَانِ فِي كُلِّ مَوْسِمٍ، فَإِذَا تَفَرَّقَا تَفَرَّقَا عَنْ هَذِهِ الْكَلِمَاتِ.
وَ إِنَّ ذَلِكَ شِعَارُ شِيعَتِي‏ ، وَ بِهِ يَمْتَازُ أَعْدَائِي مِنْ أَوْلِيَائِي يَوْمَ خُرُوجِ قَائِمِهِمْ صلی الله علیه و آله و سلم.
قَالَ الْبَاقِرُ علیه السلام: لَمَّا أُمِرَ الْعَبَّاسُ بِسَدِّ الْأَبْوَابِ، وَ أُذِنَ لِعَلِيٍّ ع فِي تَرْكِ بَابِهِ جَاءَ الْعَبَّاسُ وَ غَيْرُهُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا بَالُ عَلِيٍّ يَدْخُلُ وَ يَخْرُجُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم: ذَلِكَ إِلَى اللَّهِ فَسَلِّمُوا لَهُ تَعَالَى حُكْمَهُ، هَذَا جَبْرَئِيلُ جَاءَنِي عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِكَ.
ثُمَّ أَخَذَهُ مَا كَانَ يَأْخُذُهُ إِذَا نَزَلَ عَلَيْهِ الْوَحْيُ ثُمَّ سُرِّيَ عَنْهُ فَقَالَ: يَا عَبَّاسُ يَا عَمَّ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ جَبْرَئِيلَ يُخْبِرُنِي عَنِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ- أَنَّ عَلِيّاً لَمْ يُفَارِقْكَ فِي وَحْدَتِكَ، وَ آنَسَكَ فِي وَحْشَتِكَ، فَلَا تُفَارِقْهُ فِي مَسْجِدِكَ لَوْ رَأَيْتَ عَلِيّاً وَ هُوَ يَتَضَوَّرُ  عَلَى فِرَاشِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم وَاقِياً رُوحَهُ بِرُوحِهِ، مُتَعَرِّضاً لِأَعْدَائِهِ، مُسْتَسْلِماً لَهُمْ أَنْ يَقْتُلُوهُ شَرَّ قَتْلَةٍ- لَعَلِمْتَ أَنَّهُ يَسْتَحِقُّ مِنْ مُحَمَّدٍ الْكَرَامَةَ وَ التَّفْضِيلَ، وَ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى التَّعْظِيمَ وَ التَّبْجِيلَ إِنَّ عَلِيّاً قَدِ انْفَرَدَ عَنِ الْخَلْقِ فِي الْبَيْتُوتَةِ عَلَى فِرَاشِ مُحَمَّدٍ وَ وِقَايَةِ رُوحِهِ بِرُوحِهِ فَأَفْرَدَهُ اللَّهُ تَعَالَى دُونَهُمْ بِسُلُوكِهِ فِي مَسْجِدِهِ لَوْ رَأَيْتَ عَلِيّاً يَا عَمَّ رَسُولِ اللَّهِ وَ عَظِيمَ مَنْزِلَتِهِ عِنْدَ رَبِّ الْعَالَمِينَ، وَ شَرِيفَ مَحَلِّهِ عِنْدَ مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ، وَ عَظِيمَ شَأْنِهِ فِي أَعْلَى عِلِّيِّينَ لَاسْتَقْلَلْتَ مَا تَرَاهُ لَهُ هَاهُنَا.
إِيَّاكَ يَا عَمَّ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَنْ تَجِدَ  لَهُ فِي قَلْبِكَ مَكْرُوهاً- فَتَصِيرَ كَأَخِيكَ أَبِي لَهَبٍ فَإِنَّكُمَا شَقِيقَانِ.
يَا عَمَّ رَسُولِ اللَّهِ لَوْ أَبْغَضَ عَلِيّاً أَهْلُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ- لَأَهْلَكَهُمُ اللَّهُ بِبُغْضِهِ، وَ لَوْ أَحَبَّهُ الْكُفَّارُ أَجْمَعُونَ لَأَثَابَهُمُ اللَّهُ- عَنْ مَحَبَّتِهِ بِالْخَاتِمَةِ  الْمَحْمُودَةِ- بِأَنْ يُوَفِّقَهُمْ لِلْإِيمَانِ‏ ثُمَّ يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِهِ.
يَا عَمَّ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ شَأْنَ عَلِيٍّ عَظِيمٌ، إِنَّ حَالَ عَلِيٍّ جَلِيلٌ، إِنَّ وَزْنَ عَلِيٍّ ثَقِيلٌ [وَ] مَا وُضِعَ حُبُّ عَلِيٍّ فِي مِيزَانِ أَحَدٍ إِلَّا رَجَحَ عَلَى سَيِّئَاتِهِ، وَ لَا وُضِعَ بُغْضُهُ فِي مِيزَانِ أَحَدٍ إِلَّا رَجَحَ عَلَى حَسَنَاتِهِ.
فَقَالَ الْعَبَّاسُ: قَدْ سَلَّمْتُ وَ رَضِيتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم: يَا عَمِّ انْظُرْ إِلَى السَّمَاءِ. فَنَظَرَ الْعَبَّاسُ، فَقَالَ: مَا ذَا تَرَى يَا عَبَّاسُ فَقَالَ: أَرَى شَمْساً طَالِعَةً نَقِيَّةً مِنْ سَمَاءٍ صَافِيَةٍ جَلِيَّةٍ.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم: يَا عَمَّ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ حُسْنَ تَسْلِيمِكَ لِمَا وَهَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِعَلِيٍّ [مِنَ‏] الْفَضِيلَةِ- أَحْسَنُ مِنْ هَذِهِ الشَّمْسِ فِي [هَذِهِ‏] السَّمَاءِ، وَ عِظَمُ بَرَكَةِ هَذَا التَّسْلِيمِ عَلَيْكَ أَعْظَمُ وَ أَكْثَرُ  مِنْ عِظَمِ بَرَكَةِ هَذِهِ الشَّمْسِ عَلَى النَّبَاتِ وَ الْحُبُوبِ وَ الثِّمَارِ- حَيْثُ تُنْضِجُهَا وَ تُنْمِيهَا وَ [تُرَبِّيهَا]، وَ اعْلَمْ أَنَّهُ قَدْ صَافَاكَ بِتَسْلِيمِكَ لِعَلِيٍّ قَبِيلَةٌ  مِنَ الْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ أَكْثَرَ عَدَداً مِنْ قَطْرِ الْمَطَرِ- وَ وَرَقِ الشَّجَرِ وَ رَمْلِ عَالِجٍ، وَ عَدَدِ شُعُورِ الْحَيَوَانَاتِ وَ أَصْنَافِ النَّبَاتَاتِ، وَ عَدَدِ خُطَى بَنِي آدَمَ وَ أَنْفَاسِهِمْ وَ أَلْفَاظِهِمْ وَ أَلْحَاظِهِمْ- كُلٌّ يَقُولُونَ:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْعَبَّاسِ عَمِّ نَبِيِّكَ فِي تَسْلِيمِهِ لِنَبِيِّكَ فَضْلَ أَخِيهِ عَلِيٍّ.
فَاحْمَدِ اللَّهَ وَ اشْكُرْهُ، فَلَقَدْ عَظُمَ رِبْحُكَ، وَ جَلَّتْ رُتْبَتُكَ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ. .

*****************************************************
إعلام الورى بأعلام الهدى (ط – القديمة) ؛ النص ؛ ص160
رَوَى أَبُو رَافِعٍ قَالَ: خَطَبَ النَّبِيُّ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَمَرَ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ أَنْ يَبْنِيَ مَسْجِداً طَاهِراً لَا يَسْكُنُهُ إِلَّا هُوَ وَ هَارُونُ وَ ابْنَا هَارُونَ شَبِيرٌ وَ شَبَّرُ وَ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي أَنْ أَبْنِيَ مَسْجِداً لَا يَسْكُنُهُ إِلَّا أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ سَدَّ الْأَبْوَابَ‏ إِلَّا بَابَ عَلِيٍّ فَخَرَجَ حَمْزَةُ يَبْكِي فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَخْرَجْتَ عَمَّكَ وَ أَسْكَنْتَ ابْنَ عَمِّكَ فَقَالَ مَا أَنَا أَخْرَجْتُكَ وَ أَسْكَنْتُهُ وَ لَكِنَّ اللَّهَ أَسْكَنَهُ- فَقَالَ بَعْضُ أَصْحَابِهِ وَ قِيلَ هُوَ أَبُو بَكْرٍ دَعْ لِي كُوَّةً أَنْظُرْ فِيهَا قَالَ لَا وَ لَا رَأْسَ إِبْرَةٍ.

*****************************************************


مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ؛ ج‏2 ؛ ص189
فصل في الجوار
حَدِيثُ سَدِّ الْأَبْوَابِ‏ رَوَاهُ نَحْوُ ثَلَاثِينَ رَجُلًا مِنَ الصَّحَابَةِ مِنْهُمْ زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ وَ سَعْدُ بْنُ أَبِي وَقَّاصٍ وَ أَبُو سَعِيدٍ الْخُدْرِيُّ وَ أُمُّ سَلَمَةَ وَ أَبُو رَافِعٍ وَ أَبُو الطُّفَيْلِ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ أُسَيْدٍ الْغِفَارِيِّ وَ أَبُو حَازِمٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ وَ الْعَلَاءُ عَنِ ابْنِ عُمَرَ وَ شُعْبَةُ عَنْ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَخِيهِ الْبَاقِرِ عَنْ جَابِرٍ وَ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع‏لیه السلام وَ قَدْ تَدَاخَلَتِ الرِّوَايَاتِ بَعْضُهَا فِي بَعْضٍ‏ أَنَّهُ لَمَّا قَدِمَ الْمُهَاجِرُونَ إِلَى الْمَدِينَةِ بَنَوْا حَوَالَيْ مَسْجِدِهِ بُيُوتاً فِيهَا أَبْوَابٌ شَارِعَةٌ فِي الْمَسْجِدِ وَ نَامَ بَعْضُهُمْ فِي الْمَسْجِدِ فَأَرْسَلَ النَّبِيُّ ص مُعَاذَ بْنَ جَبَلٍ فَنَادَى أَنَّ النَّبِيَّ ص يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَسُدُّوا أَبْوَابَكُمْ إِلَّا بَابَ عَلِيٍّ ع فَأَطَاعُوهُ إِلَّا رَجُلٌ قَالَ فَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ مَا حَدَّثَنِي بِهِ أَبُو الْحَسَنِ الْعَاصِمِيُّ الْخُوَارِزْمِيُّ عَنْ أَبِي الْبَيْهَقِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ حَنْبَلٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ عَوْنٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ إِنَّهُ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله و سلم أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أُمِرْتُ بِسَدِّ هَذِهِ الْأَبْوَابِ غَيْرَ بَابِ عَلِيٍّ فَقَالَ فِيهِ قَائِلُكُمْ فَإِنِّي وَ اللَّهِ مَا سَدَدْتُ شَيْئاً وَ لَا فَتَحْتُهُ وَ لَكِنْ أُمِرْتُ بِشَيْ‏ءٍ فَاتَّبَعْتُهُ‏ ذَكَرَهُ أَحْمَدُ فِي الْفَضَائِلِ‏.
مُسْنَدِ أَبِي يَعْلَى عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ‏ أَنَا مَا فَتَحْتُهُ وَ لَكِنَّ اللَّهَ فَتَحَهُ.
خَصَائِصِ الْعَلَوِيَّةِ عَنْ بُرَيْدَةَ الْأَسْلَمِيِ‏ يَا أَيُّهَا النَّاسُ مَا أَنَا سَدَدْتَهَا وَ مَا أَنَا فَتَحْتُهَا بَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سَدَّهَا ثُمَّ قَرَأَ وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‏ إِلَى قَوْلِهِ‏ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‏.
مُسْنَدِ أَبِي يَعْلَى وَ فَضَائِلِ السَّمْعَانِيِّ وَ حِلْيَةِ الْأَوْلِيَاءِ عَنْ أَبِي نُعَيْمٍ بِطَرِيقَيْنِ عَنْ أَبِي صَالِحٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ مَيْمُونٍ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم سُدُّوا أَبْوَابَ الْمَسْجِدِ كُلَّهَا إِلَّا بَابَ عَلِيٍّ علیه السلام.

*****************************************************
وَ فِي رِوَايَةٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ‏ سُدُّوا هَذِهِ الْأَبْوَابَ إِلَّا بَابَ عَلِيٍّ قَبْلَ أَنْ يَنْزِلَ الْعَذَابُ.
تَارِيخِ بَغْدَادَ فِيمَا أَسْنَدَهُ الْخَطِيبُ إِلَى زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَخِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع‏لیه السلام أَنَّهُ سَمِعَ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم يَقُولُ‏ سُدُّوا الْأَبْوَابَ كُلَّهَا إِلَّا بَابَ عَلِيٍّ وَ أَوْمَى بِيَدِهِ إِلَى بَابِ عَلِيٍّ علیه السلام.
الْفِرْدَوْسِ عَنِ الْكَيَاشِيُرويَهْ‏ سُدُّوا الْأَبْوَابَ كُلَّهَا إِلَّا بَابَ عَلِيٍّ علیه السلام.
جَامِعِ التِّرْمِذِيِّ عَنْ شُعْبَةَ عَنْ أَبِي بَلْجٍ يَحْيَى بْنِ أَبِي سُلَيْمٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ مَيْمُونٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ‏ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أَمَرَ بِسَدِّ الْأَبْوَابِ إِلَّا بَابَ عَلِيٍّ.
مُسْنَدِ الْعَشَرَةِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الرَّقِيمِ الْكِنَانِيِّ قَالَ: خَرَجْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ زَمَنَ الْجَمَلِ فَلَقِينَا سَعْدَ بْنَ مَالِكٍ يَقُولُ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم بِسَدِّ الْأَبْوَابِ الشَّارِعَةِ فِي‏
مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏2، ص: 191

**************************************************


الْمَسْجِدِ وَ تَرْكِ بَابِ عَلِيٍّ علیه السلام.
تَارِيخِ الْبَلاذِرِيِّ وَ مُسْنَدِ أَحْمَدَ قَالَ عَمْرُو بْنُ مَيْمُونٍ فِي خَبَرٍ خَلَا ابْنَ عَبَّاسٍ مَعَ جَمَاعَةٍ ثُمَّ قَامَ يَقُولُ أُفٍّ أُفٍّ وَقَعُوا فِي رَجُلٍ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ وَ قَالَ لَهُ مَنْ كُنْتُ وَلِيَّهُ فَعَلِيٌّ وَلِيُّهُ وَ قَالَ لَهُ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى الْخَبَرَ وَ قَالَ لَهُ لَأَدْفَعَنَّ الرَّايَةَ إِلَى رَجُلٍ الْخَبَرَ وَ سَدَّ الْأَبْوَابَ إِلَّا بَابَ عَلِيٍّ وَ نَامَ مَكَانَ رَسُولِ اللَّهِ لَيْلَةَ الْغَارِ وَ بَعَثَ بَرَاءَةَ مَعَ أَبِي بَكْرٍ ثُمَّ أَرْسَلَ عَلِيّاً فَأَخَذَهَا.
الْإِبَانَةِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْعُكْبَرِيِّ وَ الْمُسْنَدِ عَنْ أَبِي يَعْلَى وَ أَحْمَدَ وَ فَضَائِلِ أَحْمَدَ وَ شَرَفِ الْمُصْطَفَى عَنْ أَبِي سَعِيدٍ النَّيْسَابُورِيِّ وَ اللَّفْظُ لَهُ قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ لَوْ كَانَ لِي وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ لَكَانَ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ أَحَدُهَا إِعْطَاءُ الرَّايَةِ إِيَّاهُ يَوْمَ خَيْبَرَ وَ تَزْوِيجُهُ فَاطِمَةَ إِيَّاهُ وَ سَدُّ الْأَبْوَابِ إِلَّا بَابَ عَلِيٍّ قَالُوا فَخَرَجَ الْعَبَّاسُ يَبْكِي وَ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَخْرَجْتَ عَمَّكَ وَ أَسْكَنْتَ ابْنَ عَمِّكَ فَقَالَ مَا أَخْرَجْتُكَ وَ لَا أَسْكَنْتُهُ وَ لَكِنَّ اللَّهَ أَسْكَنَهُ وَ رُوِيَ أَنَّ الْعَبَّاسَ قَالَ لِفَاطِمَةَ ع‏لیها السلام انْظُرُوا إِلَيْهَا كَأَنَّهَا لَبْوَةٌ بَيْنَ يَدَيْهَا جِرْوَاهَا  تَظُنُّ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ يُخْرِجُ عَمَّهُ وَ يُدْخِلُ ابْنَ عَمِّهِ وَ جَاءَ حَمْزَةُ يَبْكِي وَ يَجُرُّ عَبَاهُ الْأَحْمَرَ فَقَالَ لَهُ كَمَا قَالَ لِلْعَبَّاسِ وَ قَدْ ذَكَرْنَا جَوَابَ أَحْمَدَ بْنِ حَنْبَلٍ لِلْمُعْتَصِمِ فِي ذَلِكَ فَقَالَ عُمَرُ دَعْ لِي خَوْخَةً  أَطَّلِعُ مِنْهَا إِلَى الْمَسْجِدِ فَقَالَ لَا وَ لَا بِقَدْرِ إِصْبَعَةٍ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ دَعْ لِي كَوَّةً  أَنْظُرُ إِلَيْهَا فَقَالَ لَا وَ لَا رَأْسَ إِبْرَةٍ فَسَأَلَ عُثْمَانُ مِثْلَ ذَلِكَ فَأَبَى.
الْفَائِقِ عَنِ الزَّمَخْشَرِيِّ قَالَ سَعْدٌ لَمَّا نُودِيَ لِيَخْرُجْ مَنْ فِي الْمَسْجِدِ إِلَّا آلَ رَسُولِ اللَّهِ وَ آلَ عَلِيٍّ خَرَجْنَا نَجُرُّ قِلَاعَنَا هُوَ جَمْعُ قَلْعٍ وَ هُوَ الْكِنْفُ.
فَضَائِلِ السَّمْعَانِيِّ رَوَى جَابِرٌ عَنِ ابْنِ عُمَرَ فِي خَبَرٍ أَنَّهُ سَأَلَهُ رَجُلٌ فَقَالَ مَا قَوْلُكَ فِي عَلِيٍّ وَ عُثْمَانَ فَقَالَ أَمَّا عُثْمَانُ فَكَأَنَّ اللَّهَ قَدْ عَفَا عَنْهُ فَكَرِهْتُمْ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُ وَ أَمَّا عَلِيٌّ فَابْنُ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ وَ خَتَنُهُ وَ هَذَا بَيْتُهُ وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى بَيْتِهِ حَيْثُ تَرَوْنَ أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَى‏ نَبِيَّهُ أَنْ يَبْنِيَ مَسْجِدَهُ فَبَنَى فِيهِ عَشْرَةَ أَبْيَاتٍ تِسْعَةً لِنَبِيِّهِ وَ أَزْوَاجِهِ وَ عَاشِرَهَا وَ هُوَ مُتَوَسِّطُهَا لِعَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ كَانَ ذَلِكَ فِي أَوَّلِ سَنَةِ الْهِجْرَةِ.

عمدة عيون صحاح الأخبار في مناقب إمام الأبرار ؛ النص ؛ ص175

*****************************************************
الفصل العشرون في سد الأبواب‏ من المسجد إلا باب علي ع‏لیه السلام
مِنْ مُسْنَدِ ابْنِ حَنْبَلٍ بِالْإِسْنَادِ الْمُقَدَّمِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ حَنْبَلٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَوْفٌ عَنْ مَيْمُونِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ: كَانَ لِنَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم أَبْوَابٌ شَارِعَةٌ فِي الْمَسْجِدِ فَقَالَ يَوْماً سُدُّوا هَذِهِ الْأَبْوَابَ إِلَّا بَابَ عَلِيٍّ قَالَ فَتَكَلَّمَ فِي ذَلِكَ أُنَاسٌ قَالَ فَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أُمِرْتُ بِسَدِّ هَذِهِ الْأَبْوَابِ إِلَّا بَابَ عَلِيٍّ وَ قَالَ فِيهِ قَائِلُكُمْ وَ إِنِّي وَ اللَّهِ مَا سَدَدْتُ شَيْئاً وَ لَا فَتَحْتُهُ وَ لَكِنِّي أُمِرْتُ بِشَيْ‏ءٍ فَاتَّبَعْتُهُ‏ .
وَ بِالْإِسْنَادِ الْمُقَدَّمِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ حَنْبَلٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ طَيْفُورٍ قَالَ حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ قَالَ حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ عَنْ سُهَيْلِ بْنِ أَبِي صَالِحٍ عَنْ أَبِيهِ أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ قَالَ: لَقَدْ أُوتِيَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثَلَاثاً لَأَنْ أَكُونَ‏ أُوتِيتُهَا أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أُعْطَى حُمْرَ النَّعَمِ جِوَارُ رَسُولِ اللَّهِ فِي الْمَسْجِدِ وَ الرَّايَةُ يَوْمَ خَيْبَرَ وَ الثَّالِثَةُ نَسِيَهَا سُهَيْلٌ‏ .
وَ بِالْإِسْنَادِ الْمُقَدَّمِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ حَنْبَلٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا وَكِيعٌ عَنْ هَاشِمِ بْنِ سَعْدٍ  عَنْ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ: كُنَّا نَقُولُ فِي زَمَنِ النَّبِيِّ ص رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم  خَيْرُ النَّاسِ ثُمَّ أَبُو بَكْرٍ ثُمَّ عُمَرُ وَ لَقَدْ أُوتِيَ ابْنُ أَبِي طَالِبٍ ثَلَاثَ خِصَالٍ لَأَنْ تَكُونَ لِي وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ زَوَّجَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص ابْنَتَهُ وَ وَلَدَتْ لَهُ وَ سَدَّ الْأَبْوَابَ إِلَّا بَابَهُ فِي الْمَسْجِدِ وَ أَعْطَاهُ الرَّايَةَ يَوْمَ خَيْبَرَ .

*****************************************************

 وَ مِنْ كِتَابِ مَنَاقِبِ الْعَبَّاسِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ تَأْلِيفِ أَبِي زَكَرِيَّا بْنِ مَنْدَةَ الْأَصْفَهَانِيِّ الْحَافِظِ فِي مَسَانِيدِ الْمَأْمُونِ مَا رَوَاهُ إِبْرَاهِيمُ بْنُ سَعِيدٍ الْجَوْهَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ الْمَأْمُونُ قَالَ حَدَّثَنِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ الرَّشِيدُ حَدَّثَنِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ الْمَهْدِيُّ حَدَّثَنِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ الْمَنْصُورُ حَدَّثَنِي أَبِي قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْعَبَّاسِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ص لِعَلِيٍّ أَنْتَ وَارِثِي وَ قَالَ إِنَّ مُوسَى سَأَلَ اللَّهَ تَعَالَى أَنْ يُطَهِّرَ مَسْجِدَهُ وَ إِنِّي سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ يُطَهِّرَ مَسْجِدِي لَكَ وَ لِذُرِّيَّتِي مِنْ بَعْدِي ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَى أَبِي بَكْرٍ أَنْ سُدَّ بَابَكَ فَاسْتَرْجَعَ وَ قَالَ فَعَلَ هَذَا بِغَيْرِي فَقَالَ لَا فَقَالَ سَمْعاً وَ طَاعَةً فَسَدَّ بَابَهُ ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَى عُمَرَ فَقَالَ سُدَّ بَابَكَ فَاسْتَرْجَعَ وَ قَالَ فَعَلَ هَذَا بِغَيْرِي فَقَالَ بِأَبِي بَكْرٍ فَقَالَ إِنَّ فِيَّ فِي أَبِي بَكْرٍ أُسْوَةً حَسَنَةً فَسَدَّ بَابَهُ ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَى الْعَبَّاسِ سُدَّ بَابَكَ فَلَمَّا سَمِعَتْ فَاطِمَةُ خَرَجَتْ‏ فَجَلَسَتْ عَلَى بَابِهَا وَ مَعَهَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ كَأَنَّهُمَا شِبْلَانِ فَخَاضَ النَّاسُ فِي ذَلِكَ فَصَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمِنْبَرَ فَقَالَ مَا أَنَا سَدَدْتُ أَبْوَابَكُمْ وَ لَا أَنَا فَتَحْتُ بَابَ عَلِيٍّ وَ لَكِنَّ اللَّهَ سَدَّ أَبْوَابَكُمْ وَ فَتَحَ بَابَ عَلِيٍ‏ .

*****************************************************
وَ مِنْ مَنَاقِبِ الْفَقِيهِ الْمَغَازِلِيِّ وَ بِالْإِسْنَادِ الْمُقَدَّمِ قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ إِجَازَةً قَالَ أَخْبَرَنَا عُمَرُ بْنُ شَوْذَبٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عِيسَى بْنِ الْهَيْثَمِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ بْنِ أَبِي شَيْبَةَ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَيْمُونٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَابِسٍ عَنِ الْحَرْثِ بْنِ حُصَيْنٍ‏  عَنْ عَدِيِّ بْنِ ثَابِتٍ قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى الْمَسْجِدِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحَى إِلَى نَبِيِّهِ مُوسَى ع‏لیه السلام أَنِ ابْنِ لِي مَسْجِداً طَاهِراً لَا يَسْكُنُهُ إِلَّا مُوسَى وَ هَارُونُ وَ ابْنَا هَارُونَ وَ إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَيَّ أَنِ ابْنِ مَسْجِداً طَاهِراً لَا يَسْكُنُهُ إِلَّا أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ ابْنَا عَلِيٍ‏ .
وَ بِالْإِسْنَادِ الْمُقَدَّمِ قَالَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْمُظَفَّرِ بْنِ مُوسَى بْنِ عِيسَى الْحَافِظُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ حُمَيْدِ بْنِ الرَّبِيعِ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبَانٍ قَالَ حَدَّثَنَا سَلَّامُ بْنُ أَبِي عُمَرَ عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ الْخَرَّبُوذِ عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ أُسَيْدٍ الْغِفَارِيِّ قَالَ: لَمَّا قَدِمَ أَصْحَابُ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم الْمَدِينَةَ لَمْ تَكُنْ لَهُمْ بُيُوتٌ يَبِيتُونَ فِيهَا فَكَانُوا يَبِيتُونَ فِي الْمَسْجِدِ فَقَالَ لَهُمُ النَّبِيُّ ص لَا تَبِيتُوا فِي الْمَسْجِدِ فَتَحْتَلِمُوا ثُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ بَنَوْا بُيُوتاً حَوْلَ الْمَسْجِدِ وَ جَعَلُوا أَبْوَابَهَا إِلَى الْمَسْجِدِ وَ إِنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله و سلم بَعَثَ إِلَيْهِمْ مُعَاذَ بْنَ جَبَلٍ فَنَادَى أَبَا بَكر فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ يَأْمُرُكَ أَنْ تَخْرُجَ مِنَ الْمَسْجِدِ وَ تَسُدَّ بَابَكَ الَّذِي فِيهِ فَقَالَ سَمْعاً وَ طَاعَةً فَسَدَّ بَابَهُ وَ خَرَجَ مِنَ الْمَسْجِدِ ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَى عُمَرَ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم يَأْمُرُكَ أَنْ تَسُدَّ بَابَكَ الَّذِي فِي الْمَسْجِدِ وَ تَخْرُجَ مِنْهُ فَقَالَ سَمْعاً وَ طَاعَةً لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ غَيْرَ أَنِّي أَرْغَبُ إِلَى اللَّهِ فِي خُوخَةٍ  فِي الْمَسْجِدِ فَأَبْلَغَهُ مُعَاذٌ مَا قَالَ عُمَرُ ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَى عُثْمَانَ وَ عِنْدَهُ رُقَيَّةُ فَقَالَ سَمْعاً وَ طَاعَةً فَسَدَّ بَابَهُ وَ خَرَجَ مِنَ الْمَسْجِدِ ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَى حَمْزَةَ فَسَدَّ بَابَهُ وَ قَالَ سَمْعاً وَ طَاعَةً لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ عَلِيٌّ ع عَلَى ذَلِكَ يَتَرَدَّدُ وَ لَا يَدْرِي أَ هُوَ فِيمَنْ يُقِيمُ أَوْ فِيمَنْ يَخْرُجُ وَ كَانَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله و سلم قَدْ بَنَى لَهُ بَيْتاً فِي الْمَسْجِدِ بَيْنَ أَبْيَاتِهِ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله و سلم اسْكُنْ طَاهِراً مُطَهَّراً فَبَلَغَ حَمْزَةَ قَوْلُ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم لِعَلِيٍّ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ تُخْرِجُنَا وَ تُمْسِكُ غِلْمَانَ بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَقَالَ نَبِيُّ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم لَا لَوْ كَانَ الْأَمْرُ إِلَيَّ مَا جَعَلْتُ مَنْ دُونَكُمْ مِنْ أَحَدٍ وَ اللَّهِ مَا أَعْطَاهُ إِيَّاهُ إِلَّا اللَّهُ وَ إِنَّكَ لَعَلَى خَيْرٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ أَبْشِرْ فَبَشَّرَهُ النَّبِيُّ فَقَاتَلَ يَوْمَ أُحُدٍ شَهِيداً وَ نَفِسَ‏  ذَلِكَ رِجَالٌ عَلَى عَلِيٍّ ع فَوَجَدُوا  فِي أَنْفُسِهِمْ وَ تَبَيَّنَ فَضْلُهُ عَلَيْهِمْ وَ عَلَى غَيْرِهِمْ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم فَبَلَغَ ذَلِكَ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله و سلم فَقَامَ خَطِيباً فَقَالَ إِنَّ رِجَالًا يَجِدُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ فِي أَنْ أُسْكِنَ عَلِيّاً فِي الْمَسْجِدِ وَ اللَّهِ مَا أَخْرَجْتُهُمْ وَ لَا أَسْكَنْتُهُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحَى إِلَى مُوسَى وَ أَخِيهِ- أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتاً وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ  وَ أَمَرَ مُوسَى أَنْ لَا يَسْكُنَ مَسْجِدَهُ وَ لَا يَنْكِحَ فِيهِ وَ لَا يَدْخُلَهُ إِلَّا هَارُونُ وَ ذُرِّيَّتُهُ وَ أَنَّ عَلِيّاً مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ هُوَ أَخِي دُونَ أَهْلِي وَ لَا يَحِلُّ مَسْجِدِي لِأَحَدٍ
يَنْكِحُ فِيهِ النِّسَاءَ إِلَّا عَلِيٌّ وَ ذُرِّيَّتُهُ فَمَنْ سَاءَهُ فَهَاهُنَا وَ أَوْمَى بِيَدِهِ إِلَى نَحْوِ الشَّامِ‏ .

*****************************************************

وَ بِالْإِسْنَادِ الْمُقَدَّمِ قَالَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عُثْمَانَ بْنِ الْفَرَجِ الْأَزْهَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْمُظَفَّرِ بْنِ مُوسَى بْنِ عِيسَى الْحَافِظُ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عُمَرُ بْنُ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ بْنِ حَيَّانَ بْنِ أَبِي حَيَّانَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ يُونُسَ الْيَمَامِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا النَّضْرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو أَنَسٍ‏  حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ زَيْدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ حَدَّثَنِي خَارِجَةُ بْنُ سَعْدٍ قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ أَبِي وَقَّاصٍ قَالَ: كَانَتْ لِعَلِيٍّ ع مَنَاقِبٌ لَمْ تَكُنْ لِأَحَدٍ كَانَ يَبِيتُ فِي الْمَسْجِدِ وَ أَعْطَاهُ الرَّايَةَ يَوْمَ خَيْبَرَ وَ سَدَّ الْأَبْوَابَ إِلَّا بَابَ عَلِيٍ‏ .
وَ بِالْإِسْنَادِ الْمُقَدَّمِ قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْوَهَّابِ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ الْعَلَوِيُّ الْعَدْلُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُبَشِّرٍ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ دَنُوقَا قَالَ حَدَّثَنَا هَوْذَةُ بْنُ خَلِيفَةَ عَنْ مَيْمُونِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ قَالَ: كَانَ لِنَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ ص أَبْوَابٌ شَارِعَةٌ فِي الْمَسْجِدِ وَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ سُدُّوا هَذِهِ الْأَبْوَابَ غَيْرَ بَابِ عَلِيٍّ ع قَالَ فَتَكَلَّمَ فِي ذَلِكَ نَاسٌ قَالَ فَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أُمِرْتُ بِسَدِّ هَذِهِ الْأَبْوَابِ غَيْرَ بَابِ عَلِيٍّ فَقَالَ فِيهِ قَائِلُكُمْ وَ إِنِّي وَ اللَّهِ مَا سَدَدْتُ شَيْئاً وَ لَا فَتَحْتُ وَ لَكِنِّي أُمِرْتُ بِشَيْ‏ءٍ فَاتَّبَعْتُهُ‏ .

*****************************************************

وَ بِالْإِسْنَادِ الْمُقَدَّمِ قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ أَخْبَرَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَدْلُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَحْمُودٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ سَلَّامٍ السَّوَّاقُ‏
قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا فِطْرُ بْنُ خَلِيفَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَرِيكٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الرَّقِيمِ عَنْ سَعْدٍ أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله و سلم أَمَرَ بِسَدِّ الْأَبْوَابِ فَسُدَّتْ وَ تَرَكَ بَابَ عَلِيٍّ فَأَتَاهُ الْعَبَّاسُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ سَدَدْتَ أَبْوَابَنَا وَ تَرَكْتَ بَابَ عَلِيٍّ فَقَالَ مَا أَنَا فَتَحْتُهَا وَ لَا أَنَا سَدَدْتُهَا .

*****************************************************

وَ بِالْإِسْنَادِ الْمُقَدَّمِ قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْوَهَّابِ قَالَ أَخْبَرَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَدْلُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عِيسَى بْنِ السُّكَيْنِ الْبَلَدِيُّ حَدَّثَنَا الرَّمَادِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ حَمَّادٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ أَخْبَرَنَا أَبُو بَلْجٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ مَيْمُونٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ‏ أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله و سلم سَدَّ أَبْوَابَ الْمَسْجِدِ غَيْرَ بَابِ عَلِيٍّ ع‏لیه السلام .
وَ بِالْإِسْنَادِ الْمُقَدَّمِ قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْوَهَّابِ يَرْفَعُهُ إِلَى ابْنِ عَبَّاسٍ‏ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم أَمَرَ بِسَدِّ الْأَبْوَابِ كُلِّهَا فَسُدَّتِ الْأَبْوَابُ إِلَّا بَابَ عَلِيٍ‏ .
وَ بِالْإِسْنَادِ الْمُقَدَّمِ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ الْمُظَفَّرِ بْنِ أَحْمَدَ الْعَطَّارُ الْفَقِيهُ الشَّافِعِيُّ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْمُزَنِيُّ الْمُلَقَّبُ بِابْنِ السَّقَاءِ الْحَافِظِ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْعَبَّاسِ الْبَجَلِيِّ بِالْكُوفَةِ قَالَ حَدَّثَنِي حُسَيْنُ بْنُ نَصْرِ بْنِ مُزَاحِمٍ قَالَ حَدَّثَنِي خَالِدُ بْنُ عِيسَى الْعُكْلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا حُصَيْنُ بْنُ مُخَارِقٍ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ نَافِعٍ مَوْلَى ابْنِ عُمَرَ قَالَ: قُلْتُ لِابْنِ عُمَرَ مَنْ خَيْرُ النَّاسِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم قَالَ مَا أَنْتَ وَ ذَاكَ لَا أُمَّ لَكَ ثُمَّ قَالَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ خَيْرُهُمْ بَعْدَهُ مَنْ كَانَ يَحِلُّ لَهُ مَا كَانَ يَحِلُّ لَهُ وَ يَحْرُمُ عَلَيْهِ مَا كَانَ‏ يَحْرُمُ عَلَيْهِ قُلْتُ مَنْ هُوَ قَالَ عَلِيٌّ سَدَّ أَبْوَابَ الْمَسْجِدِ وَ تَرَكَ بَابَ عَلِيٍّ وَ قَالَ لَهُ لَكَ فِي هَذَا الْمَسْجِدِ مَا لِي وَ عَلَيْكَ فِيهِ مَا عَلَيَّ وَ أَنْتَ وَارِثِي وَ وَصِيِّي تَقْضِي دَيْنِي وَ تُنْجِزُ عِدَاتِي وَ تُقْتَلُ عَلَى سُنَّتِي كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يُبْغِضُكَ وَ يُحِبُّنِي‏ .


*****************************************************
المزار الكبير (لابن المشهدي) ؛ ص576
وَ أَحَلَّهُ مَحَلَّ هَارُونَ مِنْ مُوسَى، فَقَالَ: أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي، وَ زَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ، وَ أَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ مَا حَلَّ لَهُ، وَ سَدَّ الْأَبْوَابَ‏ إِلَّا بَابَهُ.
ثُمَّ أَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَ حِكْمَتَهُ، فَقَالَ: أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا، فَمَنْ أَرَادَ الْحِكْمَةَ فَلْيَأْتِهَا مِنْ بَابِهَا،  


تفسير القمي ؛ ج‏1 ؛ ص315
عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع‏لیه السلام قَالَ‏ لَمَّا خَافَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ جَبَابِرَتَهَا- أَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى وَ هَارُونَ علیه السلام‏ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتاً- وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ‏ قِبْلَةً قَالَ أُمِرُوا أَنْ يُصَلُّوا فِي بُيُوتِهِم‏

*****************************************************
المسترشد في إمامة علي بن أبي طالب عليهما السلام ؛ ص447
قال اللّه عزّ و جلّ: وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ مُوسى‏ وَ أَخِيهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتاً وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ‏ قِبْلَةً  فكان التّشابه في ذلك أنّ النّبيّ صلی الله علیه و آله و سلم بنى لنفسه و لعليّ في المسجد و أخرج منه سائر الخلائق، فلم يدع لهم بابا إلّا بابه‏ .
و أنّه‏  سمّى ولده حسنا و حسينا و محسنا فقال: إنّي سمّيت‏ ولدي باسم ولد هارون شبر و شبير و مشبر.
و الأخرى أنّه لمّا مضى [موسى‏] لميقات ربّه، استخلف هارون على قومه و كذلك استخلف الرّسول صلی الله علیه و آله و سلم عليّا ثلاث وهلات، مرّة على حرم اللّه حجّة للنّاس حتّى ظهر هو بالمدينة، و مرّة على فراشه حجّة على الخلق حين توارى بأبي بكر في الغار، و مرّة ثالثة في غزوة تبوك على المدينة، ثمّ كانت المرّة الرّابعة استخلافه بعد وفاته، ثمّ جعل خلافته علامة واضحة،

*****************************************************
تحف العقول ؛ النص ؛ ص430
وَ أَمَّا الرَّابِعَةُ فَإِخْرَاجُهُ النَّاسَ مِنْ مَسْجِدِهِ مَا خَلَا الْعِتْرَةَ حِينَ تَكَلَّمَ النَّاسُ فِي ذَلِكَ وَ تَكَلَّمَ الْعَبَّاسُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ تَرَكْتَ عَلِيّاً وَ أَخْرَجْتَنَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم مَا أَنَا تَرَكْتُهُ وَ أَخْرَجْتُكُمْ وَ لَكِنَّ اللَّهَ تَرَكَهُ وَ أَخْرَجَكُمْ وَ فِي هَذَا بَيَانُ قَوْلِهِ لِعَلِيٍّ ع أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى قَالَتِ الْعُلَمَاءُ فَأَيْنَ هَذَا مِنَ الْقُرْآنِ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام أُوجِدُكُمْ فِي ذَلِكَ قُرْآناً أَقْرَؤُهُ عَلَيْكُمْ قَالُوا هَاتِ قَالَ ع قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ مُوسى‏ وَ أَخِيهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتاً وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ‏ قِبْلَةً  فَفِي هَذِهِ الْآيَةِ مَنْزِلَةُ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ فِيهَا أَيْضاً مَنْزِلَةُ عَلِيٍّ علیه السلام مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم وَ مَعَ هَذَا دَلِيلٌ ظَاهِرٌ فِي قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص حِينَ قَالَ إِنَّ هَذَا الْمَسْجِدَ لَا يَحِلُّ لِجُنُبٍ وَ لَا لِحَائِضٍ إِلَّا لِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَقَالَتِ الْعُلَمَاءُ هَذَا الشَّرْحُ وَ هَذَا الْبَيَانُ لَا يُوجَدُ إِلَّا عِنْدَكُمْ مَعْشَرَ أَهْلِ بَيْتِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع وَ مَنْ يُنْكِرُ لَنَا ذَلِكَ وَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَقُولُ أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ مَدِينَةَ الْعِلْمِ فَلْيَأْتِهَا مِنْ بَابِهَا فَفِيمَا أَوْضَحْنَا وَ شَرَحْنَا مِنَ الْفَضْلِ وَ الشَّرَفِ وَ التَّقْدِمَةِ وَ الِاصْطِفَاءِ وَ الطَّهَارَةِ مَا لَا يُنْكِرُهُ إِلَّا مُعَانِدٌ وَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْحَمْدُ عَلَى ذَلِكَ فَهَذِهِ الرَّابِعَةُ  

*****************************************************
علل الشرائع ؛ ج‏1 ؛ ص202
حَدَّثَنَا الْمُظَفَّرُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ الْمُظَفَّرِ الْعَلَوِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ حَدَّثَنَا نَصْرُ بْنُ أَحْمَدَ الْبَغْدَادِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدِ بْنِ عُتْبَةَ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبَانٍ عَنْ سَالِمِ بْنِ أَبِي عَمْرَةَ عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ أَسِيدٍ الْغِفَارِيِّ قَالَ: إِنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله و سلم قَامَ خَطِيباً فَقَالَ إِنَّ رِجَالًا لَا يَجِدُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ أَنْ أُسْكِنَ عَلِيّاً فِي الْمَسْجِدِ وَ أُخْرِجَهُمْ وَ اللَّهِ مَا أَخْرَجْتُهُمْ وَ أَسْكَنْتُهُ بَلِ اللَّهُ أَخْرَجَهُمْ وَ أَسْكَنَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحَى‏ إِلى‏ مُوسى‏ وَ أَخِيهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتاً وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ‏ قِبْلَةً وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ ثُمَّ أَمَرَ مُوسَى أَنْ لَا يُسْكِنَ مَسْجِدَهُ وَ لَا يَنْكِحَ فِيهِ وَ لَا يَدْخُلَهُ جُنُبٌ إِلَّا هَارُونُ وَ ذُرِّيَّتُهُ وَ أَنَّ عَلِيّاً مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ هُوَ أَخِي دُونَ أَهْلِي وَ لَا يَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ يَنْكِحَ فِيهِ النِّسَاءَ إِلَّا عَلِيٌّ وَ ذُرِّيَّتُهُ فَمَنْ سَاءَهُ فَهَاهُنَا وَ أَشَارَ بِيَدِهِ نَحْوَ الشَّامِ.

رسانه

16 پاسخ

    1. سلام
      و چقدر پیامبر زیبا فرمودند…و انا مدینه العلم و علی بابها…..
      بسیار عالی و جامع بود…..موفق باشید

    2. سلام
      و چقدر پیامبر زیبا فرمودند…و انا مدینه العلم و علی بابها…..
      بسیار عالی و جامع بود…..موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *