ابلاغ سوره برائت

ابلاغ سوره برائت

در سال نهم هجری در ایام حج آیات ابتدایی سوره توبه نازل شد در پیامبر صلی الله عليه و آله بنا بر پیشنهاد اصحاب، ابوبکر را مأمور به

ابلاغ آن نمودند و بعد از مدتی وحی نازل شد « لا يؤدي عنك إلا أنت أو رجل منک» یعنی این عمل را غیر خودت و یا مردی که از توست نباید انجام دهد. پس پیامبر اکرم صلی الله عليه و آله و سلم، اميرالمؤمنين عليه السلام را فرستادند و ایشان آیات را از ابوبکر گرفتند و خودشان در روز دهم ذی الحجه روز حج اكبر آن را ابلاغ کردند. «و دخلت سنة تسع في شهر ذي الحجة الحرام من مهاجرة رسول الله ص نزلت هؤلاء الآيات … فلما كان یوم الحج الأكبر و فرغ  الناس من رمي جمرة الكبرى قام أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام) عند الجمرة فادي في الناس

فاجتمعوا إليه فقرأ عليهم الصحيفة  بهؤلاء الآيات براءة من الله و رسوله».

بیان تفصیلی ابلاغ سوره برائت

يك سال پس از فتح مكه در ذى حجة سال نهم هجرى آيات ابتدائى سوره‏ ى برائت نازل شد و مشركين را بين دو امر مخيّر كرد، يا اسلام بياورند و يا از مكه خارج شوند. امّا اين پيام توحيدى و  تطهير مكه را چه كسى ابلاغ كند؟

برخى پيشنهاد دادند، ابوبكر براى رساندن اين آيات به مكه برود، چون در جنگ‏ها هيچ مشركى از او زخمى برنداشته بود و مشركان مكه از او كينه‏ اى نداشتند. رسول اكرم صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله و سلم ابوبكر را فراخواند و آيات اول سوره برائت را به او سپرد و فرمان داد تا آن آيات را براى مردم شركت‏كننده در مراسم حج قرائت كند،
ولى جبرئيل به خدمت پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله و سلم رسيد و عرض كرد:«يا محمد! إنّه لا يؤدّى عنك إلاّ أنت أو رجل منك».

اى محمد! اين كار را بايد يا خود شما يا كسى كه از شما و همانند شما است انجام دهد و از ديگرى پذيرفته نيست.

بلافاصله رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله و سلم على عليه ‏السلام را براى اعلام برائت به سوى مكّه اعزام كرد و ابوبكر را از اين مأموريت عزل نمود. ابوبكر گفت : آيا چيزى در باره من نازل
شده؟ على عليه‏ السلام فرمودند: رسول اللّه‏ صلى‏ الله ‏عليه ‏ و‏ آله و سلم فرموده است كه آيات برائت را به من واگذار كنى، چون اعلام برائت كار تو نيست.حضرت على عليه‏ السلام آن آيات را گرفت و در
موسم حج شركت كرد و با شجاعت و صلابت در ميان مشركين ايستاد و چندين
بار و در روزهاى متوالى آن آيات را قرائت كرد.[1] اين جريان در روز دهم ماه ذى
الحجه اتفاق افتاد و بنا به نقلى اميرالمؤمنين عليه‏ السلام در روزهاى 11 و 12 و 13 ذى
الحجه نيز سوره برائت را در جمع مشركين و كفار قرائت نمودند.

حكايت اعلام برائت از لسان اميرالمؤمنين عليه ‏السلام

حضرت على عليه‏ السلام جريان ابلاغ آيات سوره برائت را چنين نقل فرمودند:
هنگامى كه به مكه آمدم تا آيات سوره برائت را بر مشركين بخوانم هيچ كسى در
مكه نبود مگر آن كه دوست داشت مرا تكه تكه كند و هر تكه اى از بدن مرا بر سر
كوهى بگذارد اگرچه در اين راه جان و مال و خاندانش را نابود كند. پس از آن كه
رسالت را ابلاغ نمودم، همگى با تهديد پاسخ مرا دادند و زن ومرد آنان به من
اظهار دشمنى و كينه توزى كردند اما من با پايدارى پاسخ آنان را دادم…[2]

نكات و استدلال به ابلاغ آيات برائت در حقانيت اميرالمؤمنين عليه‏ السلام

اعزام و عزل ابوبكر بسيار هوشمندانه، هدفمند و به منظور روشن شدن
عدم صلاحيت او براى مسلمين بود.
اعزام اميرالمؤمنين عليه ‏السلام به دستور خداوند متعال و در جهت زمينه سازى
براى امامت آينده جامعه اسلامى بوده است.
در اين ماجرا رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله و سلم و اميرالمؤمنين عليه‏ السلام يك حقيقت واحد معرفى
مى شوند «إنّه لا يؤدّى عنك إلاّ أنت أو رجل منك» و اين همان تفسير «أنفسنا و
أنفسكم» در آيه مباهله است.
يكى از مقامات حضرت هارون شراكت در رسالت است «و أشركه في
أمرى» و ابلاغ سوره برائت نيز به نوعى شركت در رسالت است «أنت منّي بمنزلة

هارون من موسى».
كسى كه صلاحيت ابلاغ جزئى از رسالت را ندارد (ابوبكر)، به طريق اولى
صلاحيت جانشينى رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله و سلم را نيز نخواهد داشت.
با توجه به شجاعت اميرالمؤمنين عليه‏ السلام در ابلاغ سوره برائت آن هم در مركز
تجمع كفار و منافقين، افضليت ايشان بر ساير انبياء الهى ثابت مى شود.
آيات برائت از مشركين را كسى بايد ابلاغ كند كه خودش از همه انواع شرك
مبرا باشد. كسى كه از هر نوع شركى مبرا است و لايق ابلاغ آيات برائت از مشركين
است حتماً معصوم است.

[1]. خصال، ج2، ص369.

[2]. خصال شيخ صدوق، ج2، ص 128.

بیان داستانی ابلاغ سوره برائت

مانند پیامبر
جمعیت آن قدر ساکت شده بود که می‌شد صدای قلبشان را شنید.قلب ها تند تند می زد.ته دل خیلی ها خالی شده بود.بعضی ها درگوشی با هم پچ پچ می‌کردند که محمد می‌‌خواهد با این دستور ما را به کشتن دهد.
فرمان سنگینی بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده بود.خداوند مشرکان مکه را تهدید کرده بود که یا مسلمان شوند و یا از مکه بیرون بروند.یک نفر می‌بایست این خبر را برای مشرکان مکه ببرد.صحبت این بود که چه کسی این کار خطرناک را انجام دهد.بین چند نفر زمزمه شد که فلانی برای این کار مناسب است، چون او هنوز هم با مشرکان دوست است و در جنگ ها شمشیری نمی‌زند.
قرار شد همین فرد برای رساندن پیام به مکه برود.هنوز از مدینه دور نشده بود که جبرئیل پیام دیگری آورد.این کار را یا باید خودت انجام دهی یا یک نفر از خودت.پیامبر فورا از علی علیه السلام خواستند تا سریع خود را به او برساند و پیام را خودش به اهل مکه برساند.
حضرت علی علیه السلام سریعا خود را به قاصد رساند و سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به او فرمود.قاصد که انگار خیلی ترسیده بود،گفت:آیا درباره‌ی من چیزی نازل شده؟قاصد این را گفت و با ناراحتی به سمت مدینه برگشت.
حضرت علی علیه السلام پس از چند روز خود را به مکه رساند و مردم را کنار خانه‌ی خدا جمع کرد.در نگاه مردم خشم موج می‌زد.بعضی ها دوست داشتند تا جرأت جنگیدن با این جوان را داشتند و او را تکه تکه می کردند.این کینه ها و عصبانیت ها نتوانست دلهره ای در دل امیرالمؤمنین علیه السلام ایجاد کند؛محکم و شمرده سخن می‌گفت و پیام خداوند را موبه مو برایشان می‌خواند.
پس از چند روز امیرالمؤمنین علیه السلام راه مدینه را در پیش گرفت.پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم؛ مشتاقانه انتظار برگشتن علی عله السلام را می‌کشید.رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از این که علی علیه السلام را سالم می‌دید،خیلی خوشحال شد.خدا را شکر کرد و علی علیه السلام را در آغوش کشید.

رسانه های ابلاغ سوره برائت

پیامی تند و تیز
یک سال از پیروزی مسلمانان بر مشرکان لجوج مکه می گذشت.مشرکان مکه تا پیش از این بارها با مسلمانان جنگیده بودند.جبرئیل علیه السلام بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد و سوره برائت را برای حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم آورد.نام این سوره را برائت گذاشتند،چون اعلام برائت، یعنی بیزاری خدا و پیامبر از مشرکان بود.پیام الهی این بود که مشرکان مکه باید بین این دو راه یکی را برگزینند؛یا مسلمان شوند و یا از مکه خارج شوند.خداوند دستور کشتن مشرکان را پس از یک مهلت4ماهه داده بود.غیر از علی علیه السلام هیچ کس حاضر به رساندن این پیامِ تند به مشرکان نبود.اما این کار برای علی علیه السلام خیلی خطرناک بود،چون همه ی مشرکان با اودشمنی داشتند.اما یک نفر از اصحاب بود که مشرکان مکه با او خوب بودند؛چون در هیچ جنگی به مشرکان صدمه نزده بود و با مشرکان دوست بود.اصحاب پیشنهاد دادند او برای این کار برود تا خطری برایش نباشد.پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم او را فراخواند و پیام را به او داد.مرد هنوز خیلی از مدینه دور نشده بود که جبرئیل نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و گفت:ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم ! تنها باید خودت یا کسی از تو و مثل خودت این پیام را به مشرکان برساند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم علی علیه السلام را مأمور رساندن این پیام کرد. علی علیه السلام سریعا خود را به آن مرد رساند و فرمود:پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است که این کار تو نیست و رساندن این آیات را به من سپرده است.علی علیه السلام به سوی مکه به راه افتاد.علی علیه السلام در حالی وارد مکه شد که مشرکان مکه به شدت از مسلمانان عصبانی بودند.علی علیه السلام فرمود:مشرکان اگر می توانستند،دلشان می خواست مرا قطعه قطعه کنند و هر تکه ای از مرا بر کوهی بگذارند.همه مرا تهدید به مرگ می کردند.
علی علیه السلام با شجاعت تمام در میان مشرکان ایستاد و دستور خداوند را برایشان خواند.ایشان روزی چند بار در جمع مشرکان حاضر می شد و آیات سوره ی برائت را می خواند.امیرالمؤمنین علیه السلام پس از انجام فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه بازگشت.رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از این که حضرت علی علیه السلام سالم برگشته بود،خیلی خوشحال شد.
اما این انتخاب الهی علی علیه السلام برای این مأموریت مهم ،بر خیلی ها ناگوار آمده بود.
نکات:
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در صحنه های مختلف،درپی این بودند که مردم بفهمند امامت و رهبری شایستگی می خواهد.مثلا برای فتح خیبر فرماندهی سپاه را به افراد مختلف سپرد و همه ناکام برگشتند. سپس پرچم فرماندهی را به علی علیه السلام دادند و ایشان قلعه را فتح کردند.این زمینه چینی های حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم برای نشان دادن شایستگی های بی نظیر علی علیه السلام بود.رساندن سوره ی برائت کسی را می خواست که جز خدا از کسی نترسد.
فرستاده شدن امیرالمؤمنین علیه السلام پس از سخن جبرئیل نشان می دهد که در میان اصحاب تنها علی علیه السلام شایسته ی رساندن پیام بود. هم برکنار شدن نفر اول به امر خدا بود و هم انتخاب حضرت علی علیه السلام.
کسی که حتی شایستگی رساندن یک پیام از رسالت های پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را ندارد،شایستگی رهبری دین و مردم را هم نخواهد داشت.
کسی می تواند بیزاری خدا از مشرکان را اعلام کند که خودش ذره ای شرک نداشته باشد.کسی که با مشرکان دوست نباشد.کسی که پاک و معصوم باشد.پس حضرت علی علیه السلام معصوم است و ذره ای ناپاکی ندارد.

پیوند مهدوی ابلاغ سوره برائت

آیات و روایات ابلاغ سوره برائت

ابلاغ سوره برائت

آیات

بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكينَ (۱)
فَسيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكافِرينَ (۲)
وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَري‏ءٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ وَ رَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَ بَشِّرِ الَّذينَ كَفَرُوا بِعَذابٍ أَليمٍ (۳)
إِلاَّ الَّذينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئاً وَ لَمْ يُظاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى‏ مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقينَ (۴)
فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ (۵)
وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ (۶)
كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذينَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقينَ (۷)


يَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما في‏ قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِؤُا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ (۶۴)
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّما كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ (۶۵)

************************************************************************
روایات
تفسير نور الثقلين ؛ ج‏2 ؛ ص177
7- في تفسير العياشي عن داود بن سرحان عن ابى عبد الله عليه السلام قال: كان الفتح في سنة ثمان و برائة في سنة تسع، و حجة الوداع في سنة عشر.
8- عن ابن العباس عن أحدهما عليهما السلام قال: الأنفال و سورة برائة واحدة.
9- في كتاب الخصال عن الحارث بن ثعلبة قال: قلت لسعد: أشهدت شيئا من مناقب على عليه السلام؟ قال: نعم شهدت له أربع مناقب، و الخامسة شهدتها لان يكون لي منهن واحدة أحب الى من حمر النعم‏  بعث رسول الله صلى الله عليه و آله أبا بكر ببرائة ثم أرسل عليا عليه السلام فأخذها منه، فرجع أبو بكر فقال: يا رسول الله أنزل في شي‏ء؟
قال: لا الا انه لا يبلغ عنى الا رجل منى.
10- و في احتجاج على عليه السلام يوم الشورى على الناس قال: نشدتكم بالله هل فيكم أحد امر الله عز و جل رسوله أن يبعث ببرائة فبعث بها مع أبى بكر فأتاه جبرئيل فقال: يا محمد انه لا يؤدى عنك الا أنت أو رجل منك، فبعثني رسول الله صلى الله عليه و آله فأخذتها من ابى بكر فمضيت فأديتها عن رسول الله صلى الله عليه و آله فأثبت الله على لسان رسول الله انى منه، غيري؟ قالوا: لا.
11- و في مناقب أمير المؤمنين عليه السلام و تعدادها قال عليه السلام: و اما الخمسون فان رسول الله صلى الله عليه و آله بعث ببرائة مع ابى بكر فلما مضى أتى جبرئيل عليه السلام فقال: يا محمد لا يؤدى عنك الا أنت أو رجل منك فوجهني على ناقته العضباء، فلحقته بذي الحليفة  فأخذتها منه فخصني الله بذلك.

تثاقل اصحاب
12- عن جابر الجعفي عن ابى جعفر عن أمير المؤمنين عليه السلام‏ و قد سأله رأس- اليهود كم: تمتحن الأوصياء في حيوة الأنبياء و بعد وفاتهم؟ قال: يا أخا اليهود ان الله تعالى امتحنني في حيوة نبينا صلى الله عليه و آله في سبعة مواطن، فوجدني فيها من غير تزكية لنفسي بنعمة الله له مطيعا قال: فيم و فيم يا أمير المؤمنين قال: اما أوليهن الى ان قال: و اما السابعة يا أخا اليهود: فان رسول الله صلى الله عليه و آله لما توجه لفتح مكة أحب ان يعذر إليهم و يدعوهم الى الله آخرا كما دعاهم أولا، فكتب إليهم كتابا يحذرهم فيه و ينذرهم عذاب ربهم، و يعدهم الصفح‏  و ينذرهم و نسخ لهم في آخره سورة برائة لتقرأ عليهم، ثم عرض على جميع أصحابه المضي به إليهم. فكل منهم يرى التثاقل فيه، فلما رأى ذلك ندب منهم رجلا فوجهه فيه. فأتاه جبرئيل عليه السلام فقال: يا محمد انه لا يؤدى عنك ذلك الا أنت أو رجل منك، فأنبأنى رسول الله صلى الله عليه و آله بذلك و وجهني بكتابه و رسالته الى أهل مكة، فأتيت مكة و أهلها من قد عرفتم ليس منهم أحد الا و لو قدر أن يضع على كل جبل منى اربا  لفعل، و لو ان يبذل في ذلك نفسه و ماله و أهله و ولده فبلغتهم رسالة النبي صلى الله عليه و آله و قرأت عليهم كتابه، فكل تلقاني بالتهديد و الوعيد و يبدي البغضاء و يظهر لي الشحناء  من رجالهم و نسائهم، فكان منى في ذلك ما قد رأيتم، ثم التفت الى أصحابه فقال: أليس كذلك؟ فقالوا: بلى يا أمير المؤمنين.

آیا درباره من چیزی نازل شده؟
13- في كتاب علل الشرائع باسناده الى جميع بن عمر  قال: صليت في المسجد الجامع فرأيت ابن عمر جالسا فجلست اليه فقلت: حدثني عن على عليه السلام، قال: بعث رسول الله صلى الله عليه و آله أبا بكر ببرائة، فلما أتى بها ذا الخليفة اتبعه على عليه السلام فأخذها منه قال ابو بكر: يا على ما لي أنزل في شي‏ء؟ قال: لا و لكن رسول الله قال: لا يؤدى عنى الا انا أو رجل من أهل بيتي، قال: فرجع الى رسول الله صلى الله عليه و آله فقال: يا رسول الله أنزل في شي‏ء؟ قال: لا و لكن لا يؤدى عنى الا انا أو رجل من أهل بيتي. قال كثير: قلت لجميع: استشهد  على ابن عمر بهذا؟
قال: نعم ثلثا.


مفاد نامه
14- و باسناده الى ابن عباس‏ ان رسول الله صلى الله عليه و آله بعث أبا بكر ببرائة ثم اتبعه على عليه السلام فأخذها منه، فقال ابو بكر: يا رسول الله خيف في شي‏ء؟ قال: لا، الا انه لا يؤدى عنى الا أنا أو على و كان الذي بعث به على عليه السلام لا يدخل الجنة الا نفس في مؤمن مسلمة  و لا يحج بعد هذا العام مشرك و لا يطوف بالبيت عريان، و من كان بينه و بين رسول الله صلى الله عليه و آله عهد فهو الى مدته.


پس از یک شبانه روز رفتن ابوبکر
15- و باسناده الى الحارث بن مالك قال: خرجت الى مكة فلقيت سعد بن مالك فقلت له: هل سمعت لعلى عليه السلام منقبة؟ قال: قد شهدت له أربعة لئن تكون لي إحديهن أحب الى من الدنيا أعمر فيها عمر نوح، احديها ان رسول الله صلى الله عليه و آله بعث أبا بكر ببرائة الى مشركي قريش فسار بها يوما و ليلة، ثم قال لعلى عليه السلام: اتبع أبا بكر فبلغها و رد أبا بكر، فقال: يا رسول الله انزل في شي‏ء؟ قال: لا الا انه لا يبلغ عنى الا انا أو رجل منى.
16- و باسناده الى أنس بن مالك‏ ان النبي صلى الله عليه و آله بعث ببرائة الى أهل مكة مع أبى بكر فبعث عليا عليه السلام و قال: لا يبلغها الا رجل من أهل بيتي.


امر پیامبر بر سوار شدن  بر مرکب خاص پیامبر صلی الله عليه و آله
17- في تفسير العياشي عن حريز عن أبى عبد الله عليه السلام قال: إن رسول الله صلى الله عليه و آله بعث أبا بكر مع برائة الى الموسم ليقرأها على الناس فنزل جبرئيل عليه السلام فقال: لا يبلغ عنك الا على عليه السلام، فدعا رسول الله صلى الله عليه و آله عليا فأمره أن يركب ناقته العضباء و امره ان يلحق أبا بكر فيأخذ منه برائة و يقرأه على الناس بمكة، فقال أبو بكر:
أ سخطة؟ فقال لا الا انه انزل عليه ان لا يبلغ الا رجل منك، فلما قدم على عليه السلام مكة


روز ورود به مکه یوم النحر
كان يوم النحر بعد الظهر و هو اليوم الحج الأكبر، قام ثم قال: انى [رسول‏]  رسول الله إليكم فقرأها عليهم برائة مِنَ‏ اللَّهِ‏ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ عشرين من ذي الحجة و المحرم و صفر و شهر ربيع- الاول، و عشرين من شهر ربيع الاخر، و قال: لا يطوف بالبيت عريان و لا عريانة و لا مشرك الا من كان له عهد عند رسول الله صلى الله عليه و آله فمدته الى هذه الاربعة الأشهر
18- و في خبر محمد بن مسلم فقال: يا على هل نزل في شي‏ء منذ فارقت رسول الله صلى الله عليه و آله؟ قال: لا و لكن أبى الله أن يبلغ عن محمد الا رجل منه فوافى الموسم فبلغ عن الله و عن رسوله بعرفة و المزدلفة و يوم النحر عند الجمار و في أيام التشريق‏  كلها ينادى: «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ» و لا يطوفن بالبيت عريان.
19- عن زرارة قال: سمعت أبا جعفر عليه السلام يقول: لا و الله ما بعث رسول الله صلى الله عليه و آله أبا بكر ببرائة أهو كان يبعث بها معه ثم يأخذها منه؟ و لكنه استعمله على الموسم، و بعث بها عليا بعد ما فصل ابو بكر عن الموسم، فقال صلى الله عليه و آله لعلى عليه السلام حين بعثه: انه لا يؤدى عنى الا أنا و أنت‏ .
20- في تفسير على بن إبراهيم‏ «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»
قال: حدثني ابى عن محمد بن الفضيل عن ابى الصباح الكناني عن ابى عبد الله عليه السلام قال: نزلت هذه الآية بعد ما رجع رسول الله صلى الله عليه و آله من غزوة تبوك في سنة تسع من الهجرة، قال: و كان رسول الله لما فتح مكة لم يمنع المشركين الحج في تلك السنة و كان سنة من العرب في الحج انه من دخل مكة و طاف بالبيت في ثيابه لم يحل له إمساكها، و كانوا يتصدقون بها و لا يلبسونها بعد الطواف. فكان من وافي مكة يستعير ثوبا و يطوف فيه ثم يرده، و من لم يجد عارية اكترى ثيابا، و من لم يجد عارية و لا كرى و لم يكن له الا ثوب واحد طاف بالبيت عريانا فجاءت امرأة من العرب وسيمة جميلة و طلبت عارية و كرى فلم تجده، فقالوا لها: ان طفت في ثيابك احتجت ان تتصدقي بها، فقالت: و كيف أتصدق و ليس لي غيرها؟ فطافت بالبيت عريانة، و أشرف لها الناس فوضعت احدى يديها على قبلها و الاخرى على دبرها و قالت:
اليوم يبدو بعضه أو كله‏        فما بدا منه فلا أحله‏
فلما فرغت من الطواف خطبها جماعة فقالت: ان لي زوجا.


پیمان های جداگانه حضرت با اشخاص
و كانت سيرة رسول الله صلى الله عليه و آله قبل نزول سورة برائة ان لا يقاتل الا من قاتله و لا يحارب الا من حاربه و أراده و قد كان نزل عليه في ذلك من الله عز و جل: «فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا» و كان رسول الله صلى الله عليه و آله لا يقاتل أحدا قد تنحى عنه و اعتزله حتى نزلت عليه سورة برائة و امره بقتل المشركين من اعتزله و من لم يعتزله، الا الذين قد كان عاهدهم رسول الله صلى الله عليه و آله يوم فتح مكة الى مدة، منهم صفوان بن امية و سهيل بن عمرو، فقال الله عز و جل: «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ ثم يقتلون حيث ما وجدوا، فهذه أشهر السياحة عشرين من ذي الحجة الحرام و المحرم و صفر و ربيع الاول و عشرين من ربيع الآخر، فلما نزلت الآيات من أول برائة دفعها رسول الله صلى الله عليه و آله الى أبى بكر و أمره أن يخرج الى مكة


محل قرائت در منی در یوم النحر
و يقرأها على الناس بمنى‏ يوم النحر فلما خرج أبو بكر نزل جبرئيل على رسول الله صلى الله عليه و آله فقال: يا محمد لا يؤدى عنك الا رجل منك، فبعث رسول الله صلى الله عليه و آله أمير المؤمنين عليه السلام في طلبه فلحقه
روحا منطقه رسیدن حضرت به ابوبکر
بالروحا فأخذ منه الآيات فرجع أبو بكر الى رسول الله صلى الله عليه و آله فقال: يا رسول الله أنزل في شي‏ء؟ فقال: لا ان الله أمرنى ان لا يؤدى عنى الا أنا أو رجل منى.

في عزل الرسول صلى الله عليه و آله أبا بكر بأمر الله‏
التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام ؛ ص558
330 ثُمَّ بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله بِعَشْرِ آيَاتٍ مِنْ سُورَةِ «بَرَاءَةَ» مَعَ أَبِي بَكْرِ بْنِ أَبِي قُحَافَةَ، وَ فِيهَا ذِكْرُ نَبْذِ الْعُهُودِ إِلَى الْكَافِرِينَ، وَ تَحْرِيمِ قُرْبِ مَكَّةَ  عَلَى الْمُشْرِكِينَ.
فَأَمَرَ أَبَا بَكْرِ بْنَ أَبِي قُحَافَةَ عَلَى الْحَجِّ، لِيَحُجَّ بِمَنْ ضَمَّهُ‏  الْمَوْسِمُ وَ يَقْرَأَ عَلَيْهِمُ الْآيَاتِ، فَلَمَّا صَدَرَ عَنْهُ أَبُو بَكْرٍ جَاءَهُ الْمُطَوَّقُ بِالنُّورِ جَبْرَئِيلُ ع فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ إِنَّ الْعَلِيَّ الْأَعْلَى يَقْرَأُ عَلَيْكَ السَّلَامَ- وَ يَقُولُ: يَا مُحَمَّدُ إِنَّهُ لَا يُؤَدِّي عَنْكَ إِلَّا أَنْتَ أَوْ رَجُلٌ‏ مِنْكَ‏، فَابْعَثْ عَلِيّاً ع لِيَتَنَاوَلَ الْآيَاتِ، فَيَكُونَ هُوَ الَّذِي يَنْبِذُ الْعُهُودَ وَ يَقْرَأُ الْآيَاتِ.
يَا مُحَمَّدُ مَا أَمَرَكَ رَبُّكَ بِدَفْعِهَا إِلَى عَلِيٍّ ع وَ نَزْعِهَا مِنْ أَبِي بَكْرٍ سَهْواً وَ لَا شَكّاً- وَ لَا اسْتِدْرَاكاً عَلَى نَفْسِهِ غَلَطاً- وَ لَكِنْ أَرَادَ أَنْ يُبَيِّنَ لِضُعَفَاءِ الْمُسْلِمِينَ أَنَّ الْمَقَامَ الَّذِي يَقُومُهُ أَخُوكَ عَلِيٌّ عليه السلام لَنْ يَقُومَهُ غَيْرُهُ سِوَاكَ يَا مُحَمَّدُ وَ إِنْ جَلَّتْ فِي عُيُونِ هَؤُلَاءِ الضُّعَفَاءِ مِنْ أُمَّتِكَ مَرْتَبَتُهُ- وَ شَرُفَتْ عِنْدَهُمْ مَنْزِلَتُهُ.


متن مشکوک پیرامون تسلای ابوبکر
فَلَمَّا انْتَزَعَ‏  عَلِيٌّ عليه السلام الْآيَاتِ مِنْ يَدِهِ، لَقِيَ أَبُو بَكْرٍ بَعْدَ ذَلِكَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله فَقَالَ: بِأَبِي [أَنْتَ‏] وَ أُمِّي (يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنْتَ أَمَرْتَ عَلِيّاً أَنْ أَخَذَ هَذِهِ الْآيَاتِ مِنْ يَدَيِ)  فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: لَا، وَ لَكِنَّ الْعَلِيَّ الْعَظِيمَ أَمَرَنِي- أَنْ لَا يَنُوبَ عَنِّي إِلَّا مَنْ هُوَ مِنِّي، وَ أَمَّا أَنْتَ فَقَدْ عَوَّضَكَ اللَّهُ بِمَا قَدْ حَمَّلَكَ مِنْ آيَاتِهِ- وَ كَلَّفَكَ مِنْ طَاعَاتِهِ الدَّرَجَاتِ الرَّفِيعَةِ وَ الْمَرَاتِبِ الشَّرِيفَةِ- أَمَا إِنَّكَ إِنْ‏  دُمْتَ عَلَى مُوَالاتِنَا، وَ وَافَيْتَنَا فِي عَرَصَاتِ الْقِيَامَةِ- وَفِيّاً بِمَا أَخَذْنَا بِهِ عَلَيْكَ [مِنَ‏] الْعُهُودِ وَ الْمَوَاثِيقِ- فَأَنْتَ مِنْ خِيَارِ شِيعَتِنَا وَ كِرَامِ أَهْلِ مَوَدَّتِنَا. فَسُرِّيَ‏  بِذَلِكَ عَنْ أَبِي بَكْرٍ.


خداوند با نور خود حضرت را پوشاند تا کسی جرأت قصد سوء نکند
قَالَ: فَمَضَى عَلِيٌّ عليه السلام لِأَمْرِ اللَّهِ، وَ نَبَذَ الْعُهُودَ إِلَى أَعْدَاءِ اللَّهِ، وَ أَيِسَ الْمُشْرِكُونَ مِنَ الدُّخُولِ بَعْدَ عَامِهِمْ ذَلِكَ إِلَى حَرَمِ اللَّهِ وَ كَانُوا عَدَداً كَثِيراً وَ جَمّاً غَفِيراً، غَشَّاهُ اللَّهُ نُورَهُ، وَ كَسَاهُ فِيهِمْ هبة [هَيْبَةً] وَ جَلَالًا، لَمْ يَجْسُرُوا مَعَهَا عَلَى إِظْهَارِ خِلَافٍ وَ لَا قَصْدٍ بِسُوءٍ. قَالَ: فَذَلِكَ قَوْلُهُ: وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ‏.
وَ هِيَ مَسَاجِدُ خِيَارِ الْمُؤْمِنِينَ بِمَكَّةَ لِمَا مَنَعُوهُمْ مِنَ التَّعَبُّدِ فِيهَا- بِأَنْ أَلْجَئُوا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله إِلَى الْخُرُوجِ عَنْ مَكَّةَ وَ سَعى‏ فِي خَرابِها خَرَابِ تِلْكَ الْمَسَاجِدِ لِئَلَّا تُعْمَرَ  بِطَاعَةِ اللَّهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏ أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلَّا خائِفِينَ‏ أَنْ يَدْخُلُوا بِقَاعَ تِلْكَ الْمَسَاجِدِ فِي الْحَرَمِ إِلَّا خَائِفِينَ مِنْ عَدْلِهِ‏  وَ حُكْمِهِ النَّافِذِ عَلَيْهِمْ- أَنْ يَدْخُلُوهَا كَافِرِينَ- بِسُيُوفِهِ وَ سِيَاطِهِ‏ لَهُمْ‏ لِهَؤُلَاءِ الْمُشْرِكِينَ‏ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ‏ وَ هُوَ طَرْدُهُ إِيَّاهُمْ عَنِ الْحَرَمِ، وَ مَنْعُهُمْ أَنْ يَعُودُوا إِلَيْهِ‏ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ‏ ..


پس از تبوک
تفسير فرات الكوفي ؛ ص160
 – فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْعَبَّاسِ الْبَجَلِيُّ مُعَنْعَناً عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ‏ [فِي‏] قَوْلِهِ [تَعَالَى‏] بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ يَقُولُ بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ مِنَ الْعَهْدِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ غَيْرَ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ [قَالَ فَلَمَّا] كَانَ بَيْنَ‏ النَّبِيِّ وَ بَيْنَ الْمُشْرِكِينَ وَلْثٌ مِنْ عُقُودٍ فَأَمَرَ اللَّهُ رَسُولَهُ أَنْ يَنْبِذَ إِلَى كُلِّ ذِي عَهْدٍ عَهْدَهُمْ إِلَّا مَنْ أَقَامَ الصَّلَاةَ وَ آتَى الزَّكَاةَ فَلَمَّا كَانَتْ غَزْوَةُ تَبُوكَ وَ دَخَلَتْ سَنَةُ تِسْعٍ فِي شَهْرِ ذِي الْحِجَّةِ الْحَرَامِ مِنْ مُهَاجَرَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله نَزَلَتْ هَؤُلَاءِ الْآيَاتُ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله حِينَ فَتَحَ مَكَّةَ لَمْ يُؤْمَرْ [يَؤُمَ‏] أَنْ يَمْنَعَ الْمُشْرِكِينَ أَنْ يَحُجُّوا وَ كَانَ الْمُشْرِكُونَ يَحُجُّونَ مَعَ الْمُسْلِمِينَ فَتَرَكَهُمْ [فنزل فنزلهم‏] عَلَى حَجِّهِمُ [حجة] الْأَوَّلِ فِي الْجَاهِلِيَّةِ وَ عَلَى أُمُورِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا فِي طَوَافِهِمْ بِالْبَيْتِ عُرَاةً وَ تَحْرِيمِهِمُ الشُّهُورَ الْحَرَامَ وَ الْقَلَائِدَ وَ وُقُوفِهِمْ بِالْمُزْدَلِفَةِ فَأَرَادَ الْحَجَّ فَكَرِهَ أَنْ يَسْمَعَ تَلْبِيَةَ الْعَرَبِ لِغَيْرِ اللَّهِ وَ الطَّوَافَ بِالْبَيْتِ عُرَاةً فَبَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله [النَّبِيُ‏] أَبَا بَكْرٍ إِلَى الْمَوْسِمِ وَ بَعَثَ مَعَهُ بِهَؤُلَاءِ الْآيَاتِ مِنْ بَرَاءَةَ وَ أَمَرَهُ أَنْ يَقْرَأَهَا عَلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ وَ أَمَرَهُ أَنْ يَرْفَعَ الخمس [الْحُمْسَ‏] مِنْ قُرَيْشٍ وَ كِنَانَةَ وَ خُزَاعَةَ إِلَى عَرَفَاتٍ فَسَارَ أَبُو بَكْرٍ


محل رسیدن به ابوبکر ذی الحلیفه
حَتَّى نَزَلَ بِذِي [ذا] الْحُلَيْفَةِ فَنَزَلَ جَبْرَئِيلُعليه السلام عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ إِنَّهُ لَنْ يُؤَدِّيَ عَنِّي [عن‏] غَيْرُكَ أَوْ رَجُلٌ‏ مِنْكَ‏ يَعْنِي عَلِيّاً عليه السلام [عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ‏] فَبَعَثَ [النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله‏] عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام [عَلِيّاً عليه السلام‏] فِي أَثَرِ أَبِي بَكْرٍ لِيَدْفَعَ إِلَيْهِ هَؤُلَاءِ الْآيَاتِ مِنْ بَرَاءَةَ وَ أَمَرَهُ أَنْ يُنَادِيَ بِهِنَ‏ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ وَ هُوَ يَوْمُ النَّحْرِ وَ أَنْ يُبْرِئَ ذِمَّةَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ مِنْ كُلِّ [أَهْلِ‏] عَهْدٍ وَ حَمَلَهُ عَلَى نَاقَتِهِ الْقُصْوَى [الْعَضْبَاءِ] فَسَارَ [أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ‏] 1 عَلِيُّ [بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع‏] عَلَى نَاقَةِ الرَّسُولِ [رَسُولِ اللَّهِ‏] فَأَدْرَكَهُ بِذِي الْحُلَيْفَةِ فَلَمَّا رَآهُ أَبُو بَكْرٍ قَالَ أَمِيرٌ أَوْ مَأْمُورٌ فَقَالَ عَلِيٌّ [ع‏] بَعَثَنِي رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله [النَّبِيُ‏] لِتَدْفَعَ إِلَيَّ بَرَاءَةَ قَالَ فَدَفَعَهَا إِلَيْهِ وَ انْصَرَفَ أَبُو بَكْرٍ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لِي نَزَعْتَ مِنِّي بَرَاءَةَ أَ نَزَلَ فِيَّ شَيْ‏ءٌ فَقَالَ [النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله] إِنَّ جَبْرَئِيلَ نَزَلَ عَلَيَّ فَأَخْبَرَنِي أَنَّ اللَّهَ يَأْمُرُنِي أَنَّهُ لَنْ يُؤَدِّيَ [عَنِّي‏] غَيْرِي أَوْ رَجُلٌ مِنِّي وَ أَنَا وَ عَلِيٌّ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ وَ النَّاسُ مِنْ شَجَرٍ [شَجَرَاتٍ شَجَرَةٍ] شَتَّى أَ مَا تَرْضَى يَا أَبَا بَكْرٍ أَنَّكَ صَاحِبِي فِي الْغَارِ قَالَ بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ [قَالَ لَمَّا فَلَمَّا] كَانَ يَوْمُ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ وَ فَرَغَ النَّاسُ مِنْ رَمْيِ جَمْرَةِ الْكُبْرَى قَامَ [أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ‏] عَلِيُّ [بْنُ أَبِي طَالِبٍ عليهما السلام‏] عِنْدَ الْجَمْرَةِ


بندهای نامه
فَنَادَى فِي النَّاسِ فَاجْتَمَعُوا إِلَيْهِ فَقَرَأَ عَلَيْهِمُ الصَّحِيفَةَ بِهَؤُلَاءِ الْآيَاتِ‏ بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ‏ إِلَى قَوْلِهِ‏ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ‏ ثُمَّ نَادَى أَلَا لَا يَطُوفَنَّ [يَطُوفُ‏] بِالْبَيْتِ عُرْيَانٌ وَ لَا يَحُجَّنَّ مُشْرِكٌ بَعْدَ عَامِهِ هَذَا وَ إِنَّ لِكُلِّ [ذِي‏] عَهْدٍ عَهْدَهُ إِلَى [مُدَّتِهِ الْمَدِينَةِ] وَ إِنَّ اللَّهَ لَا يُدْخِلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ مُسْلِماً وَ إِنَّ أَجَلَكُمْ أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ إِلَى أَنْ تَبْلُغُوا بُلْدَانَكُمْ فَهُوَ قَوْلُهُ‏ فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ أَذِنَ النَّاسَ كُلَّهُمْ بِالْقِتَالِ إِنْ [لَمْ‏] يُؤْمِنُوا فَهُوَ قَوْلُهُ‏ وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ [يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ] قَالَ إِلَى أَهْلِ [الْعَهْدِ] خُزَاعَةَ وَ بَنِي مُدْلِجٍ وَ مَنْ كَانَ لَهُ عَهْدٌ غَيْرِهِمْ‏ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ قَالَ فَأَذَّنَ [فَالْأَذَانُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ‏] عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع النِّدَاءَ الَّذِي نَادَى بِهِ قَالَ فَلَمَّا قَالَ‏ فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ قَالُوا وَ عَلَى مَا تُسَيِّرُنَا [تسرنا] أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ فَقَدْ بَرِئْنَا مِنْكَ وَ مِنِ ابْنِ عَمِّكَ إِنْ شِئْتَ الْآنَ [إِلَّا] الطَّعْنَ وَ الضَّرْبَ ثُمَّ اسْتَثْنَى اللَّهُ مِنْهُمْ فَقَالَ‏ إِلَّا الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ‏ فَقَالَ الْعَهْدُ مَنْ كَانَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّبِيِّ [ص‏] وَلْثٌ مِنْ عُقُودٍ عَلَى الْمُوَادَعَةِ [المرادعة المردعة] مِنْ خُزَاعَةَ وَ أَمَّا قَوْلُهُ‏ فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ قَالَ هَذَا لِمَنْ كَانَ لَهُ عَهْدٌ وَ لِمَنْ خَرَجَ عَهْدُهُ فِي أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ لِكَيْ يَتَفَرَّقُوا عَنْ مَكَّةَ وَ تِجَارَتِهَا فَيَبْلُغُوا إِلَى أَهْلِهِمْ [أَهْلِيهِمْ‏] ثُمَّ إِنْ لَقِيَهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ قَتَلُوهُمْ وَ الْأَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ فِيهَا دِمَاءَهُمْ عِشْرُونَ مِنْ ذِي الْحِجَّةِ [الْحَرَامِ‏] وَ الْمُحَرَّمُ وَ صَفَرٌ وَ [شَهْرُ] رَبِيعٍ الْأَوَّلِ وَ عَشْرٌ مِنْ رَبِيعٍ الْآخَرِ فَهَذِهِ أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ الْمُسَيَّحَاتُ [المضيحات‏] مِنْ يَوْمِ قِرَاءَةِ الصَّحِيفَةِ الَّتِي قَرَأَهَا [أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ‏] عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ [ع قَالُوا] ثُمَّ قَالَ‏ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكافِرِينَ‏ يَا نَبِيَّ اللَّهِ قَالَ فَيُظْهِرُ نَبِيَّهُ ع قَالَ ثُمَّ اسْتَثْنَى فَنَسَخَ مِنْهَا فَقَالَ‏ إِلَّا الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ‏ هَؤُلَاءِ بَنُو ضَمْرَةَ وَ بَنُو مُدْلِجٍ حَيَّانِ مِنْ بَنِي كِنَانَةَ كَانُوا حُلَفَاءَ النَّبِيِّ [ص‏] فِي غَزْوَةِ بَنِي الْعَشِيرَةِ مِنْ بَطْنِ تُبَّعٍ‏ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئاً يَقُولُ لَمْ يَنْقُضُوا عَهْدَهُمْ بِغَدْرٍ وَ لَمْ يُظاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَداً قَالَ لَمْ يُظَاهِرُوا عَدُوَّكُمْ عَلَيْكُمْ‏ فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى‏ مُدَّتِهِمْ‏ يَقُولُ أَجَلِهِمُ الَّذِي شَرَطْتُمْ لَهُمْ‏ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ‏ قَالَ الَّذِينَ يَتَّقُونَ اللَّهَ فِيمَا حَرَّمَ عَلَيْهِمْ وَ يُوفُونَ بِالْعَهْدِ قَالَ فَلَمْ يُعَاهِدِ النَّبِيُّ ص بَعْدَ هَؤُلَاءِ الْآيَاتِ أَحَداً قَالَ قَالَ ثُمَّ نُسِخَ ذَلِكَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ‏ فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ‏ قَالَ هَذِهِ الَّذِي ذَكَرْنَا مُنْذُ يَوْمَ قَرَأَ عَلِيُّ [بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع‏] الصَّحِيفَةَ يَقُولُ [قَالَ‏] فَإِذَا مَضَتِ الْأَرْبَعَةُ الْأَشْهُرِ قَاتِلُوا الَّذِينَ انْقَضَى عَهْدُهُمْ فِي الْحِلِّ وَ الْحَرَامِ‏ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ‏ إِلَى آخِرِ الْآيَةِ [قَالَ‏] ثُمَّ اسْتَثْنَى فَنَسَخَ مِنْهُمْ فَقَالَ‏ وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ‏ قَالَ مَنْ بَعَثَ إِلَيْكَ مِنْ أَهْلِ الشِّرْكِ يَسْأَلُكَ لِتُؤْمِنَهُ حَتَّى يَلْقَاكَ فَيَسْمَعَ مَا تَقُولُ وَ يَسْمَعَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَهُوَ آمِنٌ فَأَجِرْهُ‏ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ‏ وَ هُوَ كَلَامُكَ بِالْقُرْآنِ فَآمِنْهُ‏ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ‏ يَقُولُ حَتَّى يَبْلُغَ مَأْمَنَهُ مِنْ بِلَادِهِ ثُمَّ قَالَ‏ كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ‏ إِلَى آخِرِ الْآيَةِ فَقَالَ هُمَا بَطْنَانِ بَنُو ضَمْرَةَ وَ بَنُو مُدْلِجٍ فَأَنْزَلَ اللَّهُ هَذَا فِيهِمْ حِينَ غَدَرُوا ثُمَّ قَالَ [تَعَالَى‏] كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً إِلَى ثَلَاثِ آيَاتٍ قَالَ هُمْ قُرَيْشٌ نَكَثُوا عَهْدَ النَّبِيِّ [ص‏] يَوْمَ الْحُدَيْبِيَةِ وَ كَانُوا رُءُوسَ الْعَرَبِ فِي كُفْرِهِمْ ثُمَّ قَالَ‏ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ‏.

أبو بكر ليس من رسول اللّه صلى الله عليه و آله
المسترشد في إمامة علي بن أبي طالب عليه السلام ؛ ص311
فادّعو الإمامة لرجل: قد عبد الأوثان، و أشرك باللّه أكثر عمره، و جاء في تفسير هذه الآية: أنّهم عابدوا الأوثان، و فعل النّبي ص دليل حيث بعث إلى مكّة، ليقرأ عليهم سورة البرائة، فلمّا خرج من المدينة، أمسك الجليل تعالى حتّى إنصرف عنه، و تسامعت القبائل بخبره، و إستعظم‏  الكلّ أمره للعلّة الّتي ذكرناها من قبل؛ ثمّ هبط جبرئيل على النّبي صلى الله عليه و آله يعلمه: أنّه لا يؤدّي عنك إلّا أنت أو رجل‏ منك‏، فبعث عليّا عليه السلام في أثره و أمره أن يتناول منه السّورة و يقرأها على أهل مكّة، و أقرّه على الحجّ لعلّة نحن نشرحها من  بعد إن شاء اللّه.
و كان عليّ ع المؤدّي عن ذمّة رسول اللّه صلى الله عليه و آله، و أبو بكر المعزول بأمر اللّه عن أداء هذه الذّمة الواحدة، فضلا عن سائر ذممه، فقد علم أهل القبلة أنّ هنا أمرا قد نفى اللّه عنه أبا بكر، و ليس هو فيه من رسول اللّه صلى الله عليه و آله، و لا رسول للّه فيه منه و أمرا قد بيّنه لعليّ عليه السلام فهو فيه من رسول اللّه صلى الله عليه و آله فليجعلوا ما شاءوا من دين أو نسب فلابدّ لهذه المنيّة أن يكون الرّجل ليس من رسول اللّه صلى الله عليه و آله في نفسه، فلا يؤدّي عن ذمّة الرّسول صلى الله عليه و آله إلّا من هو من أهله، أو أن لا يكون من ليس من أهل ملّته، فإنّ جماعة إحتجّت أنّه من أهل ملّتك، فأنكرها ذلك عليهم، فأوردوا حججا لم يقدروا على دفعها، فأمسكنا عن مراجعتهم مخافة أن يوردوا علينا ما لا قبل لنا به، و نحن نذكر ما ذكروه؛ 115- قالوا: قال اللّه تعالى حكاية عن إبراهيم عليه السلام: وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي‏ ، قالوا: كيف يكون من إبراهيم من عبد الأصنام أربعين سنة، و قَدْ قَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يَوْمَ قَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ فِي مَبِيتِ عَلِيٍّ عليه السلام عَلَى الْفِرَاشِ: يَا مُحَمَّدُ هَذِهِ الْمُوَاسَاةُ قَالَ لَهُ: يَا جَبْرَئِيلُ إِنَّهُ مِنِّي، وَ أَنَا مِنْهُ، فَقَالَ جَبْرَئِيلُ عليه السلام: وَ أَنَا مِنْكُمَا
 
از زبان خود حضرت
وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى هَامَتِهِ فَهَزَمَ اللَّهُ قُرَيْشاً وَ الْعَرَبَ بِذَلِكَ وَ بِمَا كَانَ مِنِّي فِيهِمْ مِنَ النِّكَايَةِ ثُمَّ الْتَفَتَ عليه السلام إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَ لَيْسَ كَذَلِكَ قَالُوا بَلَى يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ عليه السلام وَ أَمَّا السَّادِسَةُ يَا أَخَا الْيَهُودِ فَإِنَّا وَرَدْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله مَدِينَةَ أَصْحَابِكَ خَيْبَرَ عَلَى رِجَالٍ مِنَ الْيَهُودِ وَ فُرْسَانِهَا مِنْ قُرَيْشٍ وَ غَيْرِهَا فَتَلَقَّوْنَا بِأَمْثَالِ الْجِبَالِ مِنَ الْخَيْلِ وَ الرِّجَالِ وَ السِّلَاحِ وَ هُمْ فِي أَمْنَعِ دَارٍ وَ أَكْثَرِ عَدَدٍ كُلٌّ يُنَادِي وَ يَدْعُو وَ يُبَادِرُ إِلَى الْقِتَالِ فَلَمْ يَبْرُزْ إِلَيْهِمْ مِنْ أَصْحَابِي أَحَدٌ إِلَّا قَتَلُوهُ حَتَّى إِذَا احْمَرَّتِ الْحَدَقُ وَ دُعِيتُ إِلَى النِّزَالِ وَ أَهَمَّتْ كُلُّ امْرِئٍ نَفْسَهُ وَ الْتَفَتَ بَعْضُ أَصْحَابِي إِلَى بَعْضٍ وَ كُلٌّ يَقُولُ يَا أَبَا الْحَسَنِ انْهَضْ فَأَنْهَضَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى دَارِهِمْ فَلَمْ يَبْرُزْ إِلَيَّ مِنْهُمْ أَحَدٌ إِلَّا قَتَلْتُهُ وَ لَا يَثْبُتُ لِي فَارِسٌ إِلَّا طَحَنْتُهُ ثُمَّ شَدَدْتُ عَلَيْهِمْ شِدَّةَ اللَّيْثِ عَلَى فَرِيسَتِهِ حَتَّى أَدْخَلْتُهُمْ جَوْفَ مَدِينَتِهِمْ مُسَدِّداً عَلَيْهِمْ فَاقْتَلَعْتُ بَابَ حِصْنِهِمْ بِيَدِي حَتَّى دَخَلْتُ عَلَيْهِمْ مَدِينَتَهُمْ وَحْدِي أَقْتُلُ مَنْ يَظْهَرُ فِيهَا مِنْ رِجَالِهَا وَ أَسْبِي مَنْ أَجِدُ مِنْ نِسَائِهَا حَتَّى أَفْتَتِحَهَا [افْتَتَحْتُهَا] وَحْدِي وَ لَمْ يَكُنْ لِي فِيهَا مُعَاوِنٌ إِلَّا اللَّهَ وَحْدَهُ ثُمَّ الْتَفَتَ عليه السلام إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَ لَيْسَ كَذَلِكَ قَالُوا بَلَى يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ عليه السلام وَ أَمَّا السَّابِعَةُ يَا أَخَا الْيَهُودِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله لَمَّا تَوَجَّهَ لِفَتْحِ مَكَّةَ أَحَبَّ أَنْ يُعْذِرَ إِلَيْهِمْ وَ يَدْعُوَهُمْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آخِراً كَمَا دَعَاهُمْ أَوَّلًا فَكَتَبَ إِلَيْهِمْ كِتَاباً يُحَذِّرُهُمْ فِيهِ وَ يُنْذِرُهُمْ عَذَابَ اللَّهِ وَ يَعِدُهُمُ الصَّفْحَ وَ يُمَنِّيهِمْ مَغْفِرَةَ رَبِّهِمْ وَ نَسَخَ لَهُمْ فِي آخِرِهِ سُورَةَ بَرَاءَةَ لِيَقْرَأَهَا عَلَيْهِمْ ثُمَّ عَرَضَ عَلَى جَمِيعِ أَصْحَابِهِ الْمُضِيَّ بِهِ فَكُلُّهُمْ يَرَى التَّثَاقُلَ فِيهِ فَلَمَّا رَأَى ذَلِكَ نَدَبَ مِنْهُمْ رَجُلًا فَوَجَّهَهُ بِهِ فَأَتَاهُ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ لَا يُؤَدِّي عَنْكَ إِلَّا أَنْتَ أَوْ رَجُلٌ‏ مِنْكَ‏ فَأَنْبَأَنِي رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله بِذَلِكَ وَ وَجَّهَنِي بِكِتَابِهِ وَ رِسَالَتِهِ إِلَى أَهْلِ مَكَّةَ فَأَتَيْتُ مَكَّةَ وَ أَهْلُهَا مَنْ قَدْ عَرَفْتُمْ لَيْسَ مِنْهُمْ أَحَدٌ إِلَّا وَ لَوْ قَدَرَ أَنْ يَضَعَ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنِّي إِرْباً لَفَعَلَ وَ لَوْ أَنْ يَبْذُلَ فِي ذَلِكَ نَفْسَهُ وَ أَهْلَهُ وَ وُلْدَهُ وَ مَالَهُ فَبَلَّغْتُهُمْ رِسَالَةَ النَّبِيِّ ص وَ قَرَأْتُ عَلَيْهِمْ كِتَابَهُ فَكُلُّهُمْ يَلْقَانِي بِالتَّهَدُّدِ وَ الْوَعِيدِ وَ يُبْدِي لِيَ الْبَغْضَاءَ وَ يُظْهِرُ الشَّحْنَاءَ مِنْ رِجَالِهِمْ وَ نِسَائِهِمْ فَكَانَ مِنِّي فِي ذَلِكَ مَا قَدْ رَأَيْتُمْ ثُمَ‏ الْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَ لَيْسَ كَذَلِكَ قَالُوا بَلَى يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ عليه السلام يَا أَخَا الْيَهُودِ هَذِهِ الْمَوَاطِنُ الَّتِي امْتَحَنَنِي فِيهِ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ مَعَ نَبِيِّهِ صلى الله عليه و آله فَوَجَدَنِي فِيهَا كُلِّهَا بِمَنِّهِ مُطِيعاً لَيْسَ لِأَحَدٍ فِيهَا مِثْلُ الَّذِي لِي وَ لَوْ شِئْتُ لَوَصَفْتُ ذَلِكَ وَ لَكِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَهَى عَنِ التَّزْكِيَةِ فَقَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صَدَقْتَ وَ اللَّهِ لَقَدْ أَعْطَاكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْفَضِيلَةَ بِالْقَرَابَةِ مِنْ نَبِيِّنَا صلى الله عليه و آله وَ أَسْعَدَكَ بِأَنْ جَعَلَكَ أَخَاهُ تَنْزِلُ مِنْهُ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ فَضَّلَكَ بِالْمَوَاقِفِ الَّتِي بَاشَرْتَهَا وَ الْأَهْوَالِ الَّتِي رَكِبْتَهَا وَ ذَخَرَ لَكَ الَّذِي ذَكَرْتَ وَ أَكْثَرَ مِنْهُ مِمَّا لَمْ تَذْكُرْهُ وَ مِمَّا لَيْسَ لِأَحَدٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ مِثْلُهُ يَقُولُ ذَلِكَ مَنْ شَهِدَكَ مِنَّا مَعَ نَبِيِّنَا صلى الله عليه و آله وَ مَنْ شَهِدَكَ بَعْدَهُ فَأَخْبِرْنَا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا امْتَحَنَكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ بَعْدَ نَبِيِّنَا صلى الله عليه و آله فَاحْتَمَلْتَهُ وَ صَبَرْتَ فَلَوْ شِئْنَا أَنْ نَصِفَ ذَلِكَ لَوَصَفْنَاه عِلْماً مِنَّا بِهِ وَ ظُهُوراً مِنَّا عَلَيْهِ إِلَّا أَنَّا نُحِبُّ أَنْ نَسْمَعَ مِنْكَ ذَلِكَ كَمَا سَمِعْنَا مِنْكَ مَا امْتَحَنَكَ اللَّهُ بِهِ فِي حَيَاتِهِ فَأَطَعْتَهُ فِيهِ فَقَالَ ع يَا أَخَا الْيَهُودِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ امْتَحَنَنِي بَعْدَ وَفَاةِ نَبِيِّهِ صلى الله عليه و آله فِي سَبْعَةِ مَوَاطِنَ فَوَجَدَنِي فِيهِنَّ مِنْ غَيْرِ تَزْكِيَةٍ لِنَفْسِي بِمَنِّهِ وَ نِعْمَتِهِ صَبُوراً وَ أَمَّا أَوَّلُهُنَّ يَا أَخَا الْيَهُودِ فَإِنَّهُ لَمْ يَكُنْ لِي خَاصَّةً دُونَ الْمُسْلِمِينَ عَامَّةً أَحَدٌ آنَسُ بِهِ أَوْ أَعْتَمِدُ عَلَيْهِ أَوْ أَسْتَنِيمُ إِلَيْهِ‏  أَوْ أَتَقَرَّبُ بِهِ غَيْرُ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله هُوَ رَبَّانِي صَغِيراً وَ بَوَّأَنِي كَبِيراً وَ كَفَانِي الْعَيْلَةَ وَ جَبَرَنِي مِنَ الْيُتْمِ وَ أَغْنَانِي عَنِ الطَّلَبِ وَ وَقَانِيَ الْمَكْسَبَ وَ عَالَ لِيَ النَّفْسَ وَ الْوَلَدَ وَ الْأَهْلَ‏  هَذَا فِي تَصَارِيفِ أَمْرِ الدُّنْيَا مَعَ مَا خَصَّنِي بِهِ مِنَ الدَّرَجَاتِ الَّتِي قَادَتْنِي إِلَى مَعَالِي الْحَقِ‏  عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَنَزَلَ بِي مِنْ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله مَا لَمْ أَكُنْ أَظُنُّ الْجِبَالَ لَوْ حَمَلَتْهُ عَنْوَةً كَانَتْ تَنْهَضُ بِهِ‏  فَرَأَيْتُ النَّاسَ مِنْ‏….

رسانه های ابلاغ سوره برائت

9 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *